تمام پدر و مادرها هر روز به بچه هاشون دروغ میگن اما متوجهش نیستن. همیشه به بچه ها یاد میدید که دروغ نگن اما خودتون متوجه نیستید که دائما این دروغ ها رو به بچه هاتون میگید و باعث میشید اون ها فکر کنن دروغ گفتن کار اشتباهی نیست چون مامان و بابا هم این کار رو میکنن.
گاهی اوقات از روی دوست داشتن و برای محافظت از بچه هامون دروغ میگیم. اما این رو بدونیم که دروغ گفتن هیچ مزیتی برای بچه هامون نداره و فقط و فقط اون ها رو تبدیل به یک آدم دروغگو میکنه. و مطئمنا هیچکدوم از ما چنین چیزی رو نمیخواد. پس دروغ گفتن رو متوقف کنیم و هم با خودمون و هم با فرزندانمون صادق باشیم.
برخی از دروغ هایی که دائما به بچه هامون میگیم
هرگز اجازه نمیدم اتفاق بدی برات بیفته
شاید نیت شما این باشه اما ممکنه امکان پذیر نباشه. شما نمیتونید ۱۰۰ درصد بچه هاتون رو حفظ کنید. پس سعی کنید حقیقت رو بهش بگید و اون ها رو از واقعیات آگاه کنید. مثلا: همیشه سعی میکنم ازت مراقبت کنم اما این بیرون آدم هایی هستن که ممکنه خطرناک باشن به خاطر همین میخوام از من جدا نشی.
من اینجا هستم که مراقبت باشم اما اگه از من دور بشی دیگه من کنارت نیستم و ممکنه به خطر بیفتی. شاید این جمله ها کمی کودک رو به ترس بندازه اما مهم اینه که واقعیته. پس در جملاتی که به کار می برید دقت کنید. به علاوه به او بفهمونید که بچه دزدی خیلی کمیابه و باز هم باید مراقب بود. همین باعث میشه کودک نسبت به غریبه ها کمی محتاط باشه.
پارک بسته ست
میدونید که پارک بازه اما وقت رفتن به اونجا رو ندارید. به جای دروغ گفتن صادق باشید: مامان نمیتونه تو رو امروز ببره پارک چون باید بریم خرید و کارهای زیادی برای امروز هست. شاید کمی سر و صدا کنن و شاکی بشن اما این واقعیت زندگی رو میفهمن که همه چیز رو هر وقت که دلشون خواست داشته باشن. مهم تر از همه این که پیش اون ها دروغگو نمیشید چون بالاخره روزی متوجه میشه که پارک هیچوقت بسته نمیشه.