دوران نوجوانی و بلوغ (18-12 سالگی) دوران ظهور نیازهای متنوع روانی-
اجتماعی است؛ نیازهایی که موجب پیچیدهتر شدن روابط نوجوان با خود و سایرین
میشود.
در میان نیازهای متنوع این دوره نیاز به محبت و توجه جنس
مقابل جایگاه ویژه و منحصر به فردی دارد. این نیاز به طور کلی مقارن با
بیداری غرایز جنسی و بیداری صفات ثانویه و رشد سریع ابعاد بدنی (16-14
سالگی) آغاز میشود و ابتدا به صورت کششهای عاطفی (به خصوص در دختران) و
سپس به صورت یک نیاز عاطفی – جنسی در برابر جنس مقابل خودنمایی میکند.
پدید آمدن تمایل به جنس مقابل تابع قوانین رشد و تکامل بشری بوده، اساس
انگیزه تشکیل خانواده و تکامل و بقای نوع انسان نیز مرهون درک چنین نیازی
از جانب انسانهاست.
مواجهه صحیح والدین و نوجوانان و جوانان با
این نیاز نیرومند در فاصله زمانی بین بلوغ و ازدواج نقش بسزایی در نهادینه
کردن بهداشت روانی– اخلاقی در افراد، خانوادهها و نهایتاً جامعه دارد و به
عکس بیتوجهی، سوء تدابیر تربیتی و گاهی نیز موضعگیریهای به اصطلاح
روشنفکرانه گروهی از والدین موجب میشود که عدهای از دختران و پسران در
تأمین چنین نیازی به بیراهه رفته، تسلیم هیجانات عاطفی خود شوند. این گروه
دختران و پسران با ایجاد ارتباط پنهان و آشکار با یکدیگر به استقبال سرنوشت
شومی میروند که گاهی حتی سرتاسر فضای زندگی آینده آنها را تحت تأثیرات
شوم خود قرار میدهد. لغزش دختران از معیارهای اخلاقی معمول عوامل بیشماری
است که یکی از مهمترین این عوامل ناآگاهی بعضی از پدران از لطایف و وظایف
مربوط به شناخت و تأمین نیازهای عاطفی – عقلانی دختران میباشد.
نتایج
برخی از تحقیقات در این زمینه حاکی از آن است که بسیاری از دختران معصومی
که در دام روابط غیراخلاقی گرفتار آمدهاند، همواره روابط سرد و معیوبی با
پدران خود داشته و نه تنها توجه محبتی از جانب آنان دریافت نکردهاند که به
اشکال مختلف مورد تحقیر و سرزنش، تنبیه و سختگیریهای افراطی یا تبعیض و
بیتفاوتی آنها واقع شدهاند. برای درمان یا پیشگیری از بروز پیامدهای
ناگوار در زندگی دختران و خانوادهها توصیههایی هر چند اجمالی در ذیل
ارائه میشود که امید است والدین به خصوص پدران زحمتکش با توجه و عمل به
آنها گامهای مۆثری در تربیت صحیح دختران که مادران و آیندهسازان
جامعهاند، بردارند.