برخی افراد پس از مرگ عزیزان دچار افسردگی می شوند. در این بین وظیفه ی اطرافیان این است که به فرد سوگوار کمک کنند تا به شرایط عادی زندگی خود بازگردد. راهکارهای موثر در این زمینه را گردآوری نموده ایم.
جدایی از عزیزان به هر شکل و در اثر هر عاملی که باشد (طلاق، مرگ، در مواقعی مهاجرت و...) تلخ و دردناک است. برخی افراد را با بحرانهای عاطفی کوتاه یا بلندمدت مواجه میکند. تقریبا اغلب ما با چنین شرایطی در میان خانواده و بستگان خود مواجه بوده و گاهی مستأصل ماندهایم که با این افراد چگونه رفتار کنیم یا چه اقداماتی میتوان انجام داد تا فرد یا افراد سوگوار واقعیت را بپذیرند سریع تر به جریان عادی زندگی بازگردند.
برای آشنایی با روانشناسی سوگ و دستیابی به راهکارهای موثر در این زمینه با فتحی، مشاور و دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت گفتوگو کردهایم.
عبور از دوران سوگواری یک فرآیند چند مرحلهای است و مدت زمان عبور از این شرایط در افراد متفاوت است.
انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان
این اولین مرحله سوگواری است. وقتی جدایی اتفاق میافتد مخصوصا اگر این واقعه در اثر مرگ یکی از اعضای درجه اول خانواده و بهصورت ناگهانی باشد، تلخی اتفاق به قدری دردناک است که فرد گمان میکند در خواب است و واقعه را نهتنها باور نمیکند بلکه انکار هم میکند.
بیان احساسات و افکار از سوی فرد باعث میشود که او به تدریج مرگ عزیز از دست رفته را بپذیرد.
خشم برای فوت نزدیکان
در این مرحله فرد از چرایی وقوع اتفاق برای او دچار خشم و رنج میشود. واقعه را یک بی عدالتی میداند و بابت این موضوع عصبانی و شاکی است. والدینی که فرزند خود را از دست دادهاند، احساس میکنند به آنان ظلم شده است. گاهی آنان خود را مسئول مرگ فرزندشان میدانند و دچار عذاب وجدان میشوند. در این شرایط والدین احساس میکنند بخشی از هویت خود را از دست دادهاند. درک شرایط فرد و حمایت عاطفی و اجتماعی از فرد سوگوار باعث میشود که او این مرحله را راحتتر سپری کند.
معامله با خدا برای بازگرداندن عزیز از دست رفته
فرد بهواسطه شدت علاقه و میزان وابستگی تمایل مییابد تا تمام داراییهای خود را بدهد اما فردی که از دست داده است، دوباره به زندگی برگردد.
عبور از دوران سوگواری یک فرآیند چند مرحلهای است
احساس گناه و عذاب وجدان فرد سوگوار
قضاوت و سرزنش ناشی از کارهایی که میشد برای عزیز از دست رفته انجام داد اما به هر علت انجام نشده است، باعث میشود فرد سوگوار دچار عذاب وجدان و گناه شود. در این مرحله فرد باید محدودیتهای خود را بپذیرد و خود را ببخشد.
افسردگی فرد عزادار
در این مرحله اطرافیان شاهد نوسانات خلقی در فرد هستند. اما گوشهگیریها و احساس غم این دوران نباید طولانی مدت شوند و فرد باید بتدریج به فرایند عادی بازگردد و فعالیت اجتماعی خود را از سرگیرد. توجه داشته باشید که تشویق افراد برای بازگشت به وضعیت عادی اصلا موثر نیست.
در چنین شرایطی فرد سوگوار انتظار دارد تا دیگران سوگ او را دریابند و اجازه دهند تا او مراحل سوگواری خود را سپری کند.به همین دلیل از دیگران انتظار ندارد که در شرایطی که او احساس غم و افسردگی دارد، او را به شاد بودن تشویق کنند.