آنها که رابطهای دائمی دارند، راضیترند و عمرشان بیشتر از مجردهاست. این نظریهای قدیمی است اما آیا منطبق با واقعیت است؟ پژوهشگران به درستی این دیدگاه تردید دارند و مبنای تردیدشان نیز تحقیقات جدیدی است که جنبه مثبت زندگی مجردی بر احساس رضایت را تایید میکنند. در سال ۱۹۷۰ از مجموع خانوارهای آلمان، حدود ۲۵ درصد تک نفره بودند، این میزان در سال ۲۰۰۹ به ۴۰ درصد یعنی به ۱۶ میلیون نفر رسید. این روند رو به تزاید که پیشتر در کشورهای غربی مشاهده میشد، در کشورهای رو به توسعه یا سنتیتر نیز جای خود را گشوده است. مبنای این جابجایی نیز، چیزی جز تحول در مناسبات اجتماعی و انسانی نیست. از منظر بیولوژیک، همزیستی یا همکاری امری بسیار انرژیبر است.
مغز ما در جمع یا در برابر دیگری، مدام در حال محاسبه و تنظیم رفتار، گفتار، حرکات بدن و زبان اشاره است تا مانع هر واکنش یا داوری ناخواسته شود. روشن است که بعضیها راحتتر با زندگی بدون همسر کنار میآیند. زندگی تکنفره به نظر بسیاری از مجردها، آزادی کامل است. تصمیمگیری با رای شخصی انجام میگیرد و فرد میتواند بدون ملاحظه و رعایت دیگری، در پی امیال و علاقمندیهای خود باشد. لزومی به توافقهای اعصاب خردکن به عنوان سدی در برابر انجام کارهای ناگهانی نیست. آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی که به بدبینی شهرت دارد میگوید: «ازدواج یعنی آن که همه کار ممکن را برای بیزاری از یکدیگر انجام دهی. حقوق فردیات را نصف کنی و وظایفت را دوبرابر...»
تجرد و سلامتی
جامعهشناسان دانشگاه تگزاس آستین معتقدند که مجردها از سلامت جسمی بهتری برخوردارند و احساس رضایتمندی بیشتری دارند. این مدعا بر نتایجی استوار شده که از طرح "پرسشنامه سلامتی ملی" این دانشگاه با شرکت یک میلیون و دویست هزار نفر به دست آمد. این طرح در فاصله سالهای ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۳ انجام شد و نتایج آن در سال ۲۰۰۸ انتشار یافت. این پرسشنامه روشن کرد که تفاوت میزان سلامتی مجردها و متاهلها از دهه هشتاد میلادی به بعد به شدت کاهش یافته و به ویژه نزد مردان به صفر رسیده است. آمارهای پیشین حاکی از آن بودند که میزان بیماری نزد مجردها به مراتب بیشتر از متاهلهاست. بر همین مبنا، ازدواج و تشکیل خانواده، یک نسخه بهداشتی برای مجردها نیز محسوب میشد.