وی با بیان اینکه اختلالات خلقی میتواند عوارض و تغییراتی را در تفکر فرد ایجاد کند؛ ادامه داد: «به طور نمونه افرادی که علائم افسردگی پیدا میکنند اصولا نسبت به دنیا بدبین و ناامید میشوند. تغییرات روحیه و خلق و خو حتی میتواند موجب تغییرات حرکتی شود و کندی در حرکت یا حرف زدن را به دنبال داشته باشد .حتی ممکن است شخص به دنبال اختلالات خلقی، بیقرار شود و علائم بیشفعالی نشان دهد.»
فرهودیان با بیان اینکه اختلالات خلقی علائم حیاتی دارند، تاکید کرد: «هر اتفاقی که در اختلالات خلقی رخ می دهد، یک مشخصه واحد دارد و آن اینکه عوارضش به شکل تغییراتی در عملکردهای شغلی، اجتماعی، تحصیلی یا خانوادگی بروز مییابد.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا همیشه تغییرات خلقی را میتوان نوعی اختلال مغزی تلقی کرد؟، گفت: «خلق بالا یا خلق پایین، بخشی از طبیعت انسان است و همه ما درجاتی از افسردگی، خشم و... را تجربه میکنیم و این طبیعی است؛ اما گاهی تغییرات خلقی، حالت بیمارگونه به خود میگیرد که در آن صورت اختلال محسوب میشود و نیاز به تشخیص و درمان دارد.»
این روانپزشک با بیان اینکه اختلالات خلقی در بسیاری از مواقع، از عوامل غیرمغزی نشأت میگیرد، تصریح کرد:
«یعنی عامل دیگری وجود دارد که میتواند یک اختلال را تولید یا تقلید کند؛ مثل بروز علائم افسردگی در افراد کم خون یا افرادی که مشکل تیروئیدی دارند.پس اگر در فردی تشخیص میدهیم یک اختلال خلقی اتفاق افتاده است باید متوجه باشیم شاید یک عامل بیرونی یا جسمی غیر مغزی در بروز آن نقش داشته باشد.»
وی یکی از مهمترین این عوامل رامصرف الکل و مواد مخدر دانست و افزود: «وقتی الکل به میزان زیاد یا به مدت طولانی مصرف شود، خلق و خوی فرد را تغییر میدهد. با اینکه الکل ظاهرا علائم هیجانی ایجاد میکند؛ ولی مکانیسم واقعی الکل، سرکوب کننده سیستم مغزی است. یعنی نهتنها مغز را تحریک نمیکند، بلکه بشدت سرکوب میکند. »