قالب های فارسی وردپرس 1

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 1

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

برخی از مهارت های زناشویی وجود دارد که می تواند زندگی زناشویی شما را به یک زندگی عاشقانه تبدیل کند. یاد گرفتن و دانستن این مهارت ها از نان شب هم برای شما واجب تر است.

 

چند مهارت مهم که نجات دهنده زندگی زناشویی تان است!!

گای وینچ (Guy Winch)، روانشناس خانواده که بیشتر از 20 سال است به همسران کمک می‌کند عقیده دارد شادی و رضایت در یک رابطه بستگی به سه عامل اصلی دارد و مهمتر اینکه این عوامل در نهاد ما نیستند و باید آنها را یاد بگیریم و تمرین کنیم. او از عادت‌هایی صحبت می‌کند که به زوجین کمک می‌کند سالهای سال از رابطه‌ی خود راضی و خوشنود بمانند.

در این مطلب می‌خواهیم در مورد این عادت‌ها و مهار‌ت‌ها بگوییم. به گفته‌ی روانشناسان یاد گرفتن و به کار بستن این مهارت‌ها از هر روز مسواک زدن دندان‌های‌تان هم ضروری‌تر است!

  

همدلی کنید

همدلی یعنی اینکه بتوانید خودتان را به جای کس دیگری تصور کنید و طبق این فرض و برداشت به او بازخورد بدهید، حمایتش کنید، دلداری‌اش بدهید و با هم شاد یا غمگین باشید. شاید فکر کنید بعد از سالها زندگی کردن با همسرتان دیگر همدیگر را خوب می‌شناسید، اما این می‌تواند مانعی بر سر راه همدلی و همراهی شما در رابطه‌‌تان باشد. برای اینکه دچار این اشتباه نشوید، همدلی را تمرین کنید.

 

سعی کنید خودتان را جای همسرتان بگذارید، چشمهای‌تان را ببندید، شخصیت او را بگیرید و خود را در موقعیتی که او در آن هست تصور کنید، سعی کنید بفهمید چه احساسی دارد. عقیده و نظر خود را در مورد مسئله‌ای که پیش آمده فراموش کنید، سعی کنید هیجانات طرف مقابل را درک کنید. این کار به شما اجازه می‌دهد همدلی خود را نشان دهید؛ این برای یک رابطه‌ی سالم و شاد ضروری است.

  

هیجانات همدیگر را درک کنید

نکته‌ی قبلی پیش زمینه‌ی این توصیه است. منظور ما از درک هیجانات این است که نه تنها وقتی همسرتان دچار دردسری شد باید خودتان را جای او بگذارید، بلکه باید حین بحث و جدل‌ها و دعواهای‌تان هم باید این کار را بکنید. البته در بحبوحه‌ی اختلافات افراد بسیار اندکی هستند که می‌گویند: تو حق داری چنین احساسی داشته باشی و من این را درک می‌کنم. به نظر می‌رسد گفتن این حرف همه چیز را بدتر می‌کند، اما اینطور نیست. این کلمات می‌توانند جادو کنند! همسر شما خواهد فهمید که شما احساسات او را درک می‌کنید و حتی شما هم ناراحتید و احساسی مانند او دارید. این درک و همدلی باعث می‌شود عصبانیت فروکش کرده و احساسات منفی فراموش شود.

 

منبع

گای وینچ (Guy Winch)، روانشناس خانواده که بیشتر از 20 سال است به همسران کمک می‌کند عقیده دارد شادی و رضایت در یک رابطه بستگی به سه عامل اصلی دارد و مهمتر اینکه این عوامل در نهاد ما نیستند و باید آنها را یاد بگیریم و تمرین کنیم. او از عادت‌هایی صحبت می‌کند که به زوجین کمک می‌کند سالهای سال از رابطه‌ی خود راضی و خوشنود بمانند.

 

در این مطلب می‌خواهیم در مورد این عادت‌ها و مهار‌ت‌ها بگوییم. به گفته‌ی روانشناسان یاد گرفتن و بکار بستن این مهارت‌ها از هر روز مسواک زدن دندان‌های‌تان هم ضروری‌تر است!

 

1. همدلی کنید 

همدلی یعنی اینکه بتوانید خودتان را به جای کس دیگری تصور کنید و طبق این فرض و برداشت به او بازخورد بدهید، حمایتش کنید، دلداری‌اش بدهید و با هم شاد یا غمگین باشید. شاید فکر کنید بعد از سالها زندگی کردن با همسرتان دیگر همدیگر را خوب می‌شناسید، اما این می‌تواند مانعی بر سر راه همدلی و همراهی شما در رابطه‌‌تان باشد. برای اینکه دچار این اشتباه نشوید، همدلی را تمرین کنید.

 

سعی کنید خودتان را جای همسرتان بگذارید، چشمهای‌تان را ببندید، شخصیت او را بگیرید و خود را در موقعیتی که او در آن هست تصور کنید، سعی کنید بفهمید چه احساسی دارد. عقیده و نظر خود را در مورد مسئله‌ای که پیش آمده فراموش کنید، سعی کنید هیجانات طرف مقابل را درک کنید. این کار به شما اجازه می‌دهد همدلی خود را نشان دهید؛ این برای یک رابطه‌ی سالم و شاد ضروری است.

 

2. هیجانات همدیگر را درک کنید 

نکته‌ی قبلی پیش زمینه‌ی این توصیه است. منظور ما از درک هیجانات این است که نه تنها وقتی همسرتان دچار دردسری شد باید خودتان را جای او بگذارید، بلکه باید حین بحث و جدل‌ها و دعواهای‌تان هم باید این کار را بکنید. البته در بحبوحه‌ی اختلافات افراد بسیار اندکی هستند که می‌گویند: تو حق داری چنین احساسی داشته باشی و من این را درک می‌کنم. به نظر می‌رسد گفتن این حرف همه چیز را بدتر می‌کند، اما اینطور نیست. این کلمات می‌توانند جادو کنند! همسر شما خواهد فهمید که شما احساسات او را درک می‌کنید و حتی شما هم ناراحتید و احساسی مانند او دارید. این درک و همدلی باعث می‌شود عصبانیت فروکش کرده و احساسات منفی فراموش شود.

 

3. ادب و توجه داشته باشید 

همه‌ی ما تمایل داریم اهمیت ریزرفتارهای مودبانه و توجه را دست کم بگیریم. معمولا یک چرخه‌ی معیوب در روابط شکل می‌گیرد: یکی از طرفین نشان می‌دهد که رنجیده و ناراحت است، طرف مقابل هم همین کار را می‌کند، و این باعث اختلافات جدی می‌شود.

 

در چنین مواردی نشان دادن توجه و علاقه مثلا با یک دسته گل، یک شکلات مورد علاقه، یک شام خوشمزه یا حتی یک در آغوش گرفتن ساده می‌تواند کمک کند تندی‌ها و دلخوری‌ها برطرف شده و این چرخه‌ی معیوب بشکند. البته اگر موضوع دلخوری و ناراحتی چیزی باشد که نتوان آن را دست کم گرفت و به راحتی از آن گذشت، این نوع توجه و علاقه نشان دادن‌ها نمی‌تواند اصل مشکل را برطرف کند اما اگر موضوع خیلی هم بد و جدی نباشد نباید اهمیت این تاکتیک را نادیده بگیرید.

 

منبع

همه ما خودمان را دوست داریم و بدون اینکه متوجه باشیم سعی می کنیم در هر کاری منافع خودمان را در نظر بگیریم. این موضوع طبیعی است اما مشکل زمانی ایجاد می شود که بعضی از ما بیش از حد به فکر منافع شخصی و نفع خودمان هستیم به گونه ای که نمی توانیم به منافع دیگران هم فکر کنیم و ترجیح می دهیم همه چیز همیشه مطابق میل خودمان پیش برود.

 

وقتی چنین رفتاری داشته باشیم در گروهی از تیپ های شخصیتی به نام «خودشیفته» قرار می گیریم، اما خودشیفتگی چیست و چگونه باید با افراد خودشیفته رفتار کرد؟ در این خصوص با دکتر نجارزادگان، متخصص اعصاب و روان گفتگو کرده ایم.

  

لطفا خودشیفتگی را تعریف کنید. 

- افرادی که خودشیفته هستند چند ویژگی دارند که مهم ترین آنها «خودمحور» بودن و «خودخواه » بودن است. آنها فکر می کنند فقط خودشان هستند که می توانند از پس حل مشکلات بربیایند. انگار فقط حرف آنهاست که درست است و نظرات دیگران از جمله همسرشان چندان اهمیتی برایشان ندارد. این گونه افراد به خواسته های طرف مقابل توجهی ندارند و بیشتر به فکر برآوردن خواسته های خودشان هستند و دوست دارند دیگران تحسین شان کنند. قدرت طلبند و می خواهند همیشه کنترل و قدرت در دست خودشان باشد.

 

چه عاملی باعث دوری دیگران از افراد خودشیفته می شود؟ 

- با توجه به اینکه افراد خودشیفته با دیگران حس همدردی ندارند، دیگران از معاشرت و مصاحبت با آنها احساس خوبی ندارند چون احساسات شان مانند احساس ناراحتی، خشم، سرخوردگی و... نادیده گرفته می شود.

 

خودشیفتگی اغلب به چه اشکالی ظاهر می شود؟ 

- خودشیفتگی در عصر حاضر یکی از معضلاتی است که در ارتباطات عاطفی و زناشویی باعث جدایی یا طلاق می شود. در مورد علت بروز و افزایش میزان ابتلا به آن در عصر کنونی هم نظریه های زیادی وجود دارد. یکی از نظریات مهم درباره خودشیفتگی به نحوه تربیت فرزند مربوط می شود. معمولا فرزندان امروزه تک فرزند هستند یا تعداد فرزندان در خانواده کم است. با توجه به اینکه نیازهای خود والدین هم در کودکی به درستی برآورده نمی شده، آنها سعی می کنند هر طور شده به خواسته های فرزندانشان پاسخ دهند و هر چه می خواهند در اختیارشان بگذارند. همین موضوع باعث می شود گیرندگی بچه ها بیشتر شود و احساس مسوولیتی که باید در آنها وجود داشته باشد به اندازه کافی نباشد.

 

متاسفانه در نسل جدید این گونه مسوولیت پذیری ها کمتر است و انتظاری که در کودکان و نوجوان به وجود آمده، برآوردن نیازهای شان توسط والدین شان است. این نوع تربیت، فرد را به سمت زیاده خواهی می برد. این زیاده خواهی باعث می شود فرد در زندگی اجتماعی، ارتباطات عاطفی و زندگی زناشویی آینده هم همین قدر زیاده خواه باشد و در مقابل مواردی که مطابق میلش نیست، پرخاشگری و تندی کند. متاسفانه این مسائل در نهایت باعث اختلافات دو طرف و جدایی آنها می شود.

 

منبع

در زندگی زناشویی باید زن و مرد در 99 درصد موارد با یکدیگر همخوانی داشته باشند ولی مواردی هستند که باید مرد از همسرش برتری داشته باشد. این موارد عبارتند از :

 

در چهار مورد مرد باید نسبت به زن برتری داشته باشد

رعایت در چهار نکته این سخن پیامبر است که فرمود : بهتر آن است زن از مرد در چهار چیز پایین تر باشد :

  

اول : از نظر سن

مردها باید سن شان از زنان بیشتر باشد . چرا ؟ چه مزیت هایی دارد ؟ و چقدر باید تفاوت سنی باشد ؟ 

  

تفاوت سن مرد با زن

کارشناسان فیزیولوژیک معتقدند که رشد دختران بیشتر از رشد پسران است لذا یک دختر 14 ساله خیلی از مسائل را درک می کند و خیلی از واژه های اخلاقی ، اجتماعی و انسانی را می فهمد . در مقابل یک پسر 14 ساله خیلی عقب تر است از نظر جسمی هم همینطور است . دخترها زود تر از پسرها رشد می کنند . بخاطر همین مطلب اسلام بلوغ تکلیفی را برای دختران 9 سال و برای پسران 15 سال تمام ذکر کرده است . پس می توان نتیجه گرفت که دختران زود تر از پسران به بلوغ جسمی ، جنسی ، عقلی ، اجتماعی ، و تکلیفی می رسد .  در ازدواج هم بهتر است این موضوع رعایت شود .  حال سوالی که مطرح می شود این است که چقدر تفاوت سنی خوب است ؟ 

 

به نظر نویسنده برای تفاوت سنی هفت سال عالی است اگر بیشتر از این نباشد بهتر است . البته تفاوت 10 سال یکسری حسن ها دارد و یک سری قول ها که بحث آن در آینجا نیست . البته واضح است که اگر تفاوت سنی کمتر از 10 سال باشد بهتر است . حداکثر و حداقل سنی که به نظر می رسد مناسب باشد 4 سال و 7 سال است .

 

زمانی مشکل بین همسران ایجاد می شود که تفاوت سنی آنان 10 سال به بالا باشد یا اینکه سن دختر بیشتر از سن پسر باشد . این موارد احتمال یکسری اشکالات را در بر خواهد داشت که به چند علت آن اشاره می کنیم :

 

_ زنان چون از بدنی نازک تر و نرم تر برخوردار هستند ، به مجرد آنکه فرزندی را به دنیا می آورند ، در وجود جسمانی و زیبایی آنان 50 در صد ، شکست ایجاد می شود . البته در همه زنان اینطوری نیست . ولی در زنانی که سن زیادتری دارند چون جوان تر نیستند شکست آنها بیشتر نمایان می باشد .  

 

_ بروز اختلافات یکی دیگر از این مشکلات است : چون زن بیشتر در جامعه بوده لذا بیشتر با مسائل آشناست از آن طرف هم مرد سرپرستی خانواده را به عهده دارد و تجربه او از همسرش کمتر است لذا یکسری بگومگو ها و اختلافات بروز می کند . اینجاست که زن نمی تواند هدفش را به مرد بفهماند و مردم هم هرچه می گوید به حساب خودش زن درک نمی کند و منظور مرد را نمی فهمد . 

 

_ سطح توقعات مرد جوانتر بالا است :توقع هایش جوانانه و گاهی اوقات بچه گانه است . اما همسرش یک زن و یک مادر مجرب است  و هماهنگی این دو سخت می شود و اگر مرد آشنا به مسائل آیین همسرداری نباشد اختلاف ایجاد می شود . ولی اگر عقل میان این مرد و زن حاکم شد در زندگی مشکلی پیش نمی آید حتی اگر اختلاف این چنینی هم داشته باشد .

منبع

هم زنان و هم مردان برای موفق شدن در زندگی مشترک شان باید مهارت های کاربردی و مهمی بدانند، به همین بهانه در این مقاله مهارت هایی که مردان برای موفقیت در زندگی مشترک شان بدانند را می گوییم

 

مهارت های مردانه برای موفقیت یک زندگی مشترک

 

دادن احساس امنیت به همسر

مرد به عنوان ستون خانواده وظیفه ایجاد امنیت و حمایت در خانواده را بر عهده دارد چرا که خانم ها نیاز به تکیه گاهی مطمئن و امن دارند و از این رو به امید کسب آرامش و آسودگی خیال تن به ازدواج می دهند. به همین دلیل شایسته است که آقایان این نکته را مد نظر داشته باشند و در زمان هایی که همسرشان به آن ها نیاز دارد در دسترس باشند و از زور بازو تا اقتدار روانی مورد نیاز وی را تامین کنند. این که  زنی احساس کند که در هر شرایطی همسرش در کنار او و حامی اوست حس فوق العاده ای به زن القا می کند.

  

شناخت نیازهای عاطفی و روانی زنان

علاوه بر  تفاوت های فردی، توجه به تفاوت های جنسیتی نیز لازم و ضروری است. از این رو بهتر است آقایان نیازها و سلایق همسرشان را از زاویه دید مردانه تحلیل نکنند چرا که مردان ذاتا کل نگر هستند و خانم ها به جزئیات توجه بیشتری دارند. نیاز به توجه، نیاز به دیده شدن، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، نیاز به احترام و... بین زن و مرد مشترک است ولی دیدن تغییرات ظاهری، مورد احترام واقع شدن به ویژه در جمع، شنیدن همراه با توجه حرف ها و درد دل ها، تشکر کردن از خدمات و زحمات و ابراز محبت کلامی از جمله مواردی است که تاثیر زیادی بر روحیه خانم ها دارد و به نوعی می توان گفت معجزه می کند.

  

داشتن استقلال و بلوغ

یکی دیگر از ویژگی های مردانه ای که برای خانم ها مهم و ارزشمند است، رسیدن به بلوغ عاطفی و روانی و داشتن استقلال رای در مردان است. اگر مردی در زندگی استقلال و قدرت لازم برای تصمیم گیری نداشته باشد و متکی به خانواده پدری خود باشد، نمی تواند تکیه گاه مطمئنی برای همسرش باشد. بنابراین تقویت اعتماد به نفس و رسیدن به استقلال فکری، عاطفی، اقتصادی و... برای آقایان ضروری به نظر می رسد.

  

زندگی مشترک 2 نفره است

در پایان مجدد تاکید می کنم تسلط به مهارت های زندگی از سوی زن و شوهر نقش مهمی در موفقیت زندگی مشترک آن ها دارد و ضعف یکی از زوج ها در این امر موجب ناهماهنگی و تنش خواهد شد. بنابراین برای پیشگیری از بروز این مشکل لازم است که هر دو نفر آگاهی خود را درباره جایگاه و نقش خود در زندگی و همچنین شناخت طرف مقابل ارتقا بخشند.

منبع