رقص در نواحی مختلف ایران:
عناوین رقص نواحی را از شمال البرز آغاز میکنیم.
پایکوبی در گیلان: پایکوبی مردانه گیلان به دنبال پیروزی کشتی گیران و نواختن رقاصی مقام یا رقصی مقام، توسط سرنا و نقاره از سوی مردان به اجرا در میآید. رقصنده دستها را بر کمر میگذارد و فقط با قبل و بعد کردن پاها، به اجرای رقصی میپردازد که "پابازی" اسم دارد. پایکوبی رایج نسوان این منطقه قاسم آبادی است. رقصنده دو لیوان یا استکان را با هر دست خویش برداشته که در اصطلاح به آن دس سنج گفته میشود. در واقع تنظیم ریتم رقصنده، توسط ضربات استکانها یا اشیا فلزی دیگری چهره میگیرد. سایر رقص زنانه این منطقه، پایکوبی چراغ است که مجری با پیمان دادن پایه چراغ گردسوز روشن بر دندانهای خود و ایجاد حالتی خاص، به پایکوبی میپردازد. پایکوبی در گیلان انفرادی است.
رقص در مازندران: سما، لاک سری سما یا چکه سما، تقریبا رایج ترین و در حال آماده گرد پایکوبی همه مناطق طبری زبان است. این رقص، عموما به چهره فردی و گاه به چهره جمعی به اجرا در میآید. اگر چه سما رقصی زنانه است اما گاه مردان نیز در اجرای پایکوبی کمپانی میکنند. لاک سری سما رقصی تند و پرشتاب است که با لرزش مواج و عمودی اعضای بدن به اتفاق است. این رقص، عاری از فیگورهای متنوع است و در اجرای بخش جمعی آن، کسان رقصنده به طور مستقل و بدون بستگی با یکدیگر عمل مینمایند. چکه سما اگر چه رقصی از آن شمال البرز است، ولی در اکثر آبادیهای کوهستانی و کوهپایه ای جنوب البرز نیز باره استفاده است.
رقص در بلوچستان: در بلوچستان رقصهایی چون دولت، چاپ زابلی، رقص زابلی، گران چاپ، سه چاپ، کلمپور، چوچاپ، شمشیر بازی و دوچوبه رواج دارد. مرکزیت این گروه از رقصها در دلگان است. در ناحیه میرجاوه نیز رقصهایی چون چاپ سرحدی، یک لت، دو لت و سه لت رایج است که امثال چوب بازی خراسانی است.
رقص در سواحل جنوبی: تا چند دهه پیش، در بنادر و سواحل جنوبی کشور، رقصهای متفاوتی رایج بوده است. معمول شدن انواع رقصهای عجیب و غریب و گسترده عربی و آفریقایی مانند رقصهای رزیف، کووایی، شابوری لافت و ذاکری از نمونه این نوع رقصها هستند.
رقص در آذربایجان: در آذربایجان گروه رقصندگان با انطباق جنبش و مهارتی نمونه زدنی حرکاتی را به نمایش میگذارند که این درجه تعالی و ترتیب را به سختی میتوان در رقصهای سایر اقوام فلات جستجو کرد. رقصندگان به گروههای متعدد و چند نفره تقسیم شده سپس هر یک به نوبت زاویه یا دسته خاصی از پایکوبی خود را به اجرا در میآورند. ورزیدگی، چستی و چابکی، از ملزومات شغل رقصندگان است."یاللی" بازگو کننده موضوعات تاریخی، مورد تجاوز قرار گرفتن، پرماسیدن خطر، بازگشت به خویش و برپایی وحدت برای دفاع است. "قایتاغی" در بردارنده مفاهیمیچون رفع اختلافات درونی، اخذ اجازه مقاومت و بیعت از سردسته، بسیج عمومیبرای اِبعاد دشمن، سوار بر اسب به سوی میدان جنگ است."لزگی" با مضامینی چون جنگ، مبارزه با دشمنان در دو جبهه، رشادت و از جان گذشتگی، کسب پیروزی، شوق و شور پیروزی، همبستگی- یگانگی و همبستگی ابدی به اتفاق است.
رقص در خراسان: رقص چوب یا به گفته بومیان خراسان چوب بازی از رقصهای جمعی و پرتحرک است و حالات و پزهای آن، بر جنبههای رزمیو حماسی آن حکایت دارد. این بازی از ابتدا تا پایان با سرنا و دهل همراهی میشود.
رقص در عشایر: در وسط ایل قشقایی مشهورترین پایکوبی هلی نام دارد که در سه تقدیر و با سه ریتم متفاوت به اجرا در میآید. آخرین تقدیر این رقص که حائز عجله و سرعتی بی اندازه است به لکی و کلواری مشهور است. بختیاریها علاوه بر رقص چپی از دو نوع پایکوبی پهلوانی فایده میبرند که گرد از آنها با شمشیر و دیگری با ترکه است.
بزرگان این سرزمین به موجب جلوگیری از سست شدن اخلاقیات در جامعه و کنترل انحطاط و فحشا و وانگهی استواری تفکر و فکر نسوان و مردان ایرانی ، زناشویی را یکتا از مهم ترین پایه ها جامعه بر شمرده اند . از نقطه نظر اجتماعی چه در زندگی اقتصادی ، چه مادی ، چه معنوی و روحانی این سنت نتایج پر ثمری دارد که مهم ترین آن قوام خانواده ها و برآیند اینکه یک گردآوری است . هیچ انسانی به انفرادی کامل نیست و ادامه در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند . به طور کلی میتوان گفت که انسانی موفق و پویا است که هر روز زندگی اش از روز گذشته اش کاملتر باشد . سیر طبیعی دنیا چنین است که دختران و پسران خردمند در پی رسیدن به استقلال فکری هستند و در نتیجه برای جبران کاستی ها و تأمین نیازهای بی احصاییه خود به سوی تکامل و ادب و راهکارهای رسیدن به کمال هستند . زناشویی و برگزیدن همسر مناسب و شایسته زمینه ها رشد و تکامل نسوان و مردان را فراهم میکند . متأسفانه در این میانی نیز دختران و پسرانی هستند که مستثنی میباشند ، زیرا با عدم درک درست و منطقی از فلسفه زناشویی نه فقط به تفکر ، فکر و روان خویش ضرر میرسانند بلکه در دراز مدت به سهم خود بروی یک جامعه نیز تأثیر منفی میگذارند .
گاتها چنین عبرت میدهد :
خواسته شما از خداوند ، خانواده ای خوب با درستی و پارسایی در کشوری آباد است .
از این روی در تمدن باستانی ایرانی که یکی از پایه های تمدن بشری محسوب میشود بر این سنت نیکو و اهورایی اصرار شده است . در گاتها و متون پهلوی ایرانیان باستان در این مورد سخنها و پندهای بسیاری بیان شده است که ما باید برای مراجعت به آن شوکت و جامعه اخلاقی گذشته خود کوشیدن زیاد کنیم .
بر بر اساس ایمان ایرانیان باستانی اولین انتظار پسران ایرانی برای ازدواج با دختران ، نجابت و پاکدامنی زن بوده است .عفت و نیک مشهور و دوشیزگی قبل از ازدواج برای زنان بایستگی داشته است .
خانمان سعادمتند اجر شوهر نیک و زن نیکو است و جایگاه اهورامزدا و امشاسپندان .
و یا این سخن حسنه از گاتها که مهم ترین سند ارزشمند اخلاقی و دینی ایرانیان باستان و جامعه فعلی ایرانیان راستین محسوب میشود : پاکدامنی و پارسایی از ارزش های ویژه زنان است .
شخصیت زن یا درگذشت پس از زناشویی به یک منش اجتماعی تبدیل میشود ؛ زیرا در نشان ازدواج و حیات مشترک خویش را مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل حیات و تربیت و آینده اولاد تلقی میکند و تمام هوش ، ابتکار و استعدادهای خویش را به پیشه میگیرد و خود را مسئول آینده وی میداند ؛ به عبارت دیگر، مهم ترین احساس مسؤولیت اجتماعی در او برای نخستین بار شکل میگیرد و بسیاری از شایستگیها و توانمندیهای نهفته در درونش را شکوفا میسازد . لغایت بتواند مسئولیتهای وزین تری را نیز در جامعه بر دوش بگیرد . همچنین نسوان و مردان میتوانند در ساحل یک همسر عاقل و مهرورز در راه صحیح و شخصیت حسنه ایرانی گام برداند و نواقص یکدیگر را برطرف سازند و در نتیجه جامعه ای منش ها گرا ، نزاکت پژوه و متمدن را نیز بنا سازند .
به درستی که زرتشت فرمود :
زن و شوهر باید کوشش کنند الی در گذرگاه حقیقت و پاکی از یکدیگر سبقت جویند . مسابقه حیات در پیمودن مسیر واقعیت است .
بنابراین ، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست . در واقع خداوند انسان را به گونه ای مخلوق که بدون جنس مخالف ناقص است . یعنی در کناره جنس مخالفش کامل میشود . فوت شد به زن نیازمند است و زن به درگذشت . هر کدام از دو جنس از نظر روحی ، جسمی ، جنسی و معنوی به هم وابسته اند و با قرار گرفتن در ساحل هم ، یکدیگر را تکمیل میکنند .
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین با هر که نیست عاشق مختصر گوی و کم نشین ( ابوسعید ابوالخیر )
گزینش همسر در ادب ایرانی مایه آرامش و امنیت خاطر میگردد و پیرامون منزل وسیله تسکین روحی زن و درگذشت پیمان دیتا شده است . از سوی دیگر عشق و مهر آریایی ایرانیان که شهره ویژگان و عام در دانشمند است میتواند در نشان پیوندهای درست و خردمندانه تبلور یابد و به اوج شایستگی ها برسد و الگویی برای نسلهای پس نیز گردد .
چنانکه زرشت عالیجناب فرموده است :
عشق و وفاداری ریشه دار، در هر حیات زناشویی احتیاج است .
عشق و دلدادگی که جلوه ای از هنجار راستی است ، بر شما دعا کنندگان فزون باد . جلوه با ارزش گسترش ی عشق و دلدادگی است .
روانشناسان در بسیاری از موارد به این نتیجه رسیده اند که بعد از دوره جوانی ، آن هنگامی که زندگی تنهایی را برای خود منتخب اند سایه انفرادی ، ناچیز کردن و نداشتن پناهگاهی مستقل و همیشگی را بر حیات خود پرماسیدن میکنند .
ازدواج و پیمان دریافت در کناره همسری شایسته ، دلسوز و هم اندیش این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند . این دانستن تسکین به استحکام فکری و روحی ، وقار ، احساس ارزشمند بودن و لذت میانجامد . در واقع دست ابداع نوعی کشش باطنی وسط زن و مرد به ودیعت نهاده لغایت هر کدام در سنین ویژه خواهان یکدیگر شوند و پریشانی وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و تسکین تبدیل گردد .
در منسکهای ایران زمین ، از چهار هزار سال پیش تاکنون به این فرمایش سفارش بسیار شده است :
در زن دریافت و پیوند جهان را پایدار کردن کوشا باشید و متعلق به اجتناب نگیرید .
در زن خواندن و مولود داشتن و دیگر خویشکاری کوشا باشید .
در همین راستا برگزیدن همسر آرمانی باید در سن مطلوب زناشویی مطرح و عملی شود ، زیرا قبل از سن یادشده و یا پس متعلق به برگزیدن ها در بیشتر موارد اشتباه ، ناخواسته و یا مد نظر کامل یا نسبی نخواهد بود . این سن که به زمان مطلوب زناشویی شهرت دارد ، برای پسران در حیات امروزین بین 24 الی نهایت 30 سال دیده شده است و برای دختران 20 الی 26 سنه . در کمتر متعلق به پختگی لازم و انتخاب صحیح کمتر دیده میشود و در اغلب از این سن نیز گزینش ها دشوارتر و چشمداشت ها بالاتر میشود که بطوریکه در بسیاری موارد به عدم گزینش منطقی و درست میانجامد . از این روی بایستی ازدواج در سنین دلخواه آن چهره گیرد حتی اگر زوجهای ایرانی سالهای ابتدا حیات را با مشکلات مادی زیادی مواجه باشند .
همدلی در ادب ایرانی احد از ارکان بنیادین به شمار میآید . در سایه همدلی برای زنان و مردان ایرانی هر غیر ممکنی ، ممکن خواهد شد و مشکلات یگانه پس از دیگری برطرف میگردد .
مولانا عارف کبیر ایران زمین :
پس زبان خویش محرمی دیگر است
همدلی از هم زبانی بهتر است
ایرانیان کهن پیوند دختران و پسران را فرخنده و پراهمیت میشماردند . به صورتیکه از شماره ورجاوند هفت برای شادمانی در جشنهای آنان بهره میبردند . ( هفت شبانه روز جشن و شادمانی و رقص ازدواج ) عدد هفت گرد از اعداد آسمانی در نزد ایرانیان است که لغایت همین چند دهه قبل نیز اجرا میشده است و متأسفانه با گسترش شهرنشینی و گرفتاریهای زندگی نوین کم کم به فراموشی سپرده شد . بیشتر از جانب سایر ، ایرانیان ، مفتخر هستند که نامشان به عنوان اولین پایه گذاران عهد ، قرار و اخلاقیات جهان مطرح است . در سنگ نگاره های فره وشی یا فروهر که قدمتی بیش از چهار هزار سال دارد حلقه یا چمبره ای در دست انسان بالدار قرار دارد که از دیرباز الی کنون به حلقه قرار ازدواج در نزد ایرانیان شناخته میشود و این باعث مباهات مردم کهنه ایران زمین است . نمایی از فروهر باستانی موبدان زرتشتی بعد از پشت راز قراردادن یا هزاران سنه فراز و نشیب در فرهنگ ایرانی کماکان به باورهای نیکو نیاکانشان پایبند هستند و دختران و پسرانی را که میخواهند با یکدیگر پیوند زناشویی برقرار سازند ، با پروا به آنچه که اشو زرتشت برای ما به یادگار گذاشته است ، چنین پند میدهند :
" پند و پند میدهم شما را ای دوشیزگانی که در آستانه ازدواج هستید و هم شما ای نوجوانان ، زیرا که نیک میدانم ، به گوش هوش بشنوید ، حیات آسوده و اندیشه آسوده را در سایه کیش و ارج و فرامانبرداری از نیاکان و مادران بجویید . چون در سایه پرهیزکاری است که عشق و مهر و محبت شما هر روز عمیق تر و نیرومند تر خواهد شد و فقط در این چهره است که به لذت و خوشی تندرست دست خواهید یافت . "
همچنین زناشویی در یکی از کهن ترین سندهای تاریخی ایران و عالم که به اوستا نامی است اشاره شده است . در یشتهای اوستا ، ارت ایزد خانواده خوب و نماد شوکت و جلال است . ایزد ارت سفارش به پیوند وسط دختران و پسران میکند و از زنانی که مولود بدنیا نمیآورند و یا سقط جنین میکنند شکایت میکند . اشاره شده است که فروغ اهورایی به چنین افرادی نمیتابد .
ارت یشت از خانوادههایی که مانع از زناشویی دختران و پسران میشود شکایت میکند و چنین میگوید :
این نازیبا ترین کاری است که دشمنان کیش اهورایی انجام میدهند و دوشیزگان را از زناشویی و زناشویی مفتوح میدارند و در خانه ها نگاه میدارند .
این فرمایش در مهر یشت ، آبان یشت ، رام یشت ، فروردین یشت وهوم بیان شده است :
چون ابکار به سن ازدواج رسند برای به دست آوردن همسران قدرتمند و شوهران شیردل به سوی تو روی آورند . اردویسور آناهیتا حامی و یاور دختران ایرانی است که در سن زناشویی قرار دارند .
با پای گذاشتن به پهنه حیات نوین در چند سنه بازپسین و برآیند اینکه گسترش شهریگری غربی در جامعه ایرانی این سنت نیک کم رنگتر شده است و برآیند اینکه شوربختانه پایه های اخلاقی جامعه ایرانی نیز متزلزل شده است .
از عواملی که مایه شده است ازدواج در ایران طی این چند سال پسین سیر نزولی داشته باشد میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
1 ) عدم مسئولیت پذیری در میان دختران و پسران و پرورش نادرست در خانواده های ایرانی
2 ) عدم اعتماد به نفس نزد دختران و پسران جهت نخست یک حیات مشترک
3 ) افزایش تحصیلات اجتماعی و رشد توقعات کاذب و غیر بخردانه در میان برخی دختران و پسران
4 ) تفریحات آزادانه دختران و پسران و تلقین به این فرمایش که نیازی به حیات مشترک نمیباشد
5 ) اعتقاد بر این امر که بعد از ازدواج آزادیهای زودگذر اجتماعی از آنان سلب میشود
6 ) تجملگرایی وسط خانواده های ایرانی و چشم و هم چشمیمیان بستگان
هنگامی که دختران و پسران با دست درازی کردن ها اجتماعی مرزهای اخلاقی حیات معنوی را بشکنند و آنرا به صورت یک خو یومیه برای خود تلقی کنند ، هرگز نمیتوانند نقش یک والده و یا یک پدر موفق را در حیات اجتماعی تازه خود ایفا کنند . چنین افرادی چه زن و چه درگذشت هرگز در پرورش اولاد خود موفق نخواهند بود . زیرا آنها به اصول انسانی و اخلاقی متعهد نبوده اند و توان خواسته فرزندانی که در آینده از آنان بوجود میآید نیز همانند خودشان با پایه های سست اخلاقی و اجتماعی تربیت میشوند و این امر در نسلهای بعد نیز اشاعه مییابد و به سادگی میتواند مایه تخریب یک جامعه کهن و اخلاقی همچون ایران شود .
در ایران سررسید هخامنشیان که کشورمان اوج شکوه و عظمت خویش را یافته بود و نخستین امپراتوری ارج به ادیان و ملتها در عالم پایه گذاری شد ، ازدواج و بدنیا آوردن فرزند از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است . به طوریکه داریوش بزرگ هخامنشی در کتیبه جهانی بیستون کرمانشاه برای آنکه شرح خدمات حکومتش به ایران از آفت حوادث محفوظ بماند از اهورامزدا برکت فرزندان زیاد طلب میکند لغایت به درستی به نسلهای پس برسد .
تا جاییکه شاهنشاهان هخامنشی به خانواده هایی که مولود اکثریت و یا پسر بیشتری داشته باشند هدایا ارزانی میکردند .
مادران ایرانی در دوره هخامنشیان به دلیل آنکه اولاد را لغایت سن پنج سالگی به طور کامل جهت تربیت درست برای شرکت در آموزشگاه های رسمیدر کمر بستن داشتند نقش بسیار مهم تربیتی را ایفا مینمودند .
از سوی سایر انتخاب همسر نباید به صورت بسته و ناشناخته صورت بگیرد . زیرا ازدواجهای ناخواسته و بی کَرویز که بر پایه احساسات فانی پایه گذاری میشود نه تنها میتواند موفق نباشد بلکه نقش ویرانگری نیز در جامعه ایفا میکند و زن و درگذشت نیز شکست بزرگواری را در حیات تجربه میکنند که شدنی است به فساد حیات شان بیانجامد . انتخاب همسر با اتکا بر خِرَد ، منطق ، تکیه بر فرهنگ ها و باورهای هر دو سو و بینش صحیح کامیاب و سازنده و آموزنده خواهد بود .
همانطور که زرتشت عالیجناب فرمود :
همسر خود را با خردمندی برگزینید .
گزینش همسر معیارهای کثرت دارد . که بایستی به آن دقت بسیار کرد . مهم ترین آن را میتوان چنین دانست :
1 ) هم فکری ، تفاهم و سلیقه های کمابیش نزدیک به هم در بنیاد پایه های زندگی مشترک
2 ) نزدیکی سطح اجتماعی و پرورش دختر و پسر
3 ) نزدیکی سطح خانواده های طرفین
4 ) نزدیکی سطح تحصیلات ، ادب و خرد اجتماعی
در پند انوشه روان آذرباد مارسپندان خطاب به مردان آمده است که :
زن شرمگین را اخ باش و او را به زنی به مرد زیرک و دانا ده . چه ( چراکه ) درگذشت زیرک و دانا همچون زمینی نیک است که وقتی تخم نیک در آن افگنده ( کاشته ) شد حاصل نیک به دست آورد .
همچنین خطاب به زنان ایرانی اشاره شده است که :
ببخشای بر ما این نیکی را الی همسری به دست آوریم ، همسری جوان و نام آور ، از زیباترین آنها الی ما را در پناه خویش گیرند و بتوانیم خانواده ای تشکیل دهیم ، تا به ما فرزندانی زیبا و دلبر و زبان آور بخشایند ، شوهرانی که از همه خوش ذکر تر باشند .
آداب و رسوم زناشویی ایرانی نیز بر پایه مِهر و اتحاد خانواده ها بنا نهاده شده است . رسم ایرانیان بر این است که قبل از ازدواج مراسم خواستگاری اتمام دهند و اگر دختر و خانواده وی پذیرفتند مراسم ازدواج اجرا میشود .
خواستگاری و سایر مراسم های کهن ما نیز قدمتی بیش از دو هزار سنه دارد . چنانکه کیکاووس فرستاده ای نزد شاه هاماوران فرستاد و دخترش را برای همسری خواستار شد . در صورتیکه میتوانست از نیرو و نفوذش برای اخذ دختر هاماوران استفاده کند
بجهید کاووس را دل ز جای
چنین عدل پذیرش که ای نیک رای
من او را از پدر خواستار
که زیبنده به مشکوی ما آن نگار
خسرو پرویز نیز اثناء ازدواج با شیرین معشوقه خود بر این رسم تأکید نموده است :
به موبد چنین گفت شاه زمان
که بر ما مبر جز به نیکی گمان
مر این خوب رخ را به خسرو دهید
جهان را بدین مژده نو دهید
مر او را به مذهب اسبق بخواست
که این رسم و آیین بود آنگاه راست
از مهم ترین پیامدهای مخرب دوری گزیدن از این سنت کهن که هرکدام میتواند به نوبه خود موجب زیانهای جبران ناپذیر اجتماعی گردد میتوان به این موارد اشاره رو کرد :
1 ) توقف یا تفریق چشم گیر رشد جمعیت کشور و برآیند اینکه افزایش سن جامعه
2 ) افزایش حیات های گذرا ، مشترک یا زندگی های دوستی در پیش از ازدواج
3 ) ظهور فرزندان ناخواسته در جامعه و سرنوشت نامشخص آنان در آینده
4 ) گسترش روابط بیش از حد و غیر اصولی با جنس مخالف که فقط برای ارضای نیازهای جنسی ، اجتماعی و تفریحی طرفین چهره میگرد
5 ) احساس پوچی و بی انگیزگی و روان نارسایی بعد گذشتن از سن جوانی
6 ) بی اعتنایی به پایه های اخلاقی و معنوی زندگی انسانی
7 ) افسردگی و دانستن انفرادی دردوره پس از جوانی
فرجام سخن :
امید است اولاد این سرزمین که نیاکانشان از پایه گذاران فرهنگ و ادب و شهریگری دانشمند بشمار میروند ، امروز نیز آنان چنین باشند و با ثبات باورهای اجتماعی ، دینی و ملی باردیگر اسم بزرگ ایران زمین را در دانشمند پُرآوازه و جاویدان نمایند . همچنین به سنت نیک ازدواج که تقسیم لاینفک دانش غنی ایرانی است متعهد باشند . تا اخلاقیات ایرانی بیش از پیش زنده و پابرجا بماند و جامعه و فرهنگ جهانی ایران از این هجمه ضد اخلاقی غربی که بر اساس های استعماری ، سایه به روی این سرزمین افکنده است مصون بماند و دانش و پیشرفت و فرهنگ ایرانی را بیش از پیش اشاعه دهند .
به امید پیوندهای حسنه برای دختران و پسران ایران زمین که همسرانشان اخ و عاشق آنان خواهند بود .
اهمیت مراسم خاکسپاری
بررسی بقایای آیینهای مراسم کفن و دفن سه چیز را نشانه میدهد:
نخست آنکه این باور هستی دارد که آنها بر آینده شخص متوفی، استحاله و دگردیسی جنازه و قسمت شخص حاکم هستند. دوم آنکه، مراسم خاکسپاری نشان می دهد که آنها به خویشاوندان و سوگواران نزدیک متوفی نیز پروا دارند که باید به آنها دلداری عدل و آرامشان کرد و سوم اینکه این مراسم های کفن و دفن پرتو دهنده این است که، آنها در تجدید حیات گروهی کمپانی می کنند که در نشان مرگ یکی از عزیزانشان متالِّم شدهاند.
غالبا در جوامع سنتی در آفریقا و آسیا (خاصه در چین) آیینهای مراسم کفن و دفن همانند یک نمایش یا تئاتر همراه با پانتومیم، رقص، موسیقی و حتی دلقک بازی اجرا می شود. مراسم خاکسپاری آنچنان اهمیت دارند که حضور شرکتکنندگان یک تکلیف محسوب میشود.
مراسم خاکسپاری و عزاداری انعکاسی از باورهای اقوام مختلف
با هستی اختلافات بسیار وسط ساکنان کشورهای گوناگون جهان از عقیده فرهنگ، آیین ها و رسوم، عقاید و باورها، زمانی که گفتگو از برگزاری مراسم عزاداری یا مراسم کفن و دفن میشود، کل گیتی به یکباره یکرنگ میشوند و در اینجا سایر مهم نیست که برگزارکننده این مراسم خاکسپاری یک ایرانی باشد یا یک اروپایی یا حتی یک آفریقایی؛ بلکه مهم این است که کل کسان ساکن این کره خاکی پهناور سعی میکنند با برگزاری مراسم خاکسپاری و عزاداری به نحوی شایسته، علاقه و بزرگداشت خود را به فرد متوفی نشان دهند.
با هستی این، مراسم کفن و دفن و آیینهای عزاداری انعکاسی از باورهای اقوام گوناگون هستند و چه بسا بتوان مراسم کفن و دفن و آئین های عزاداری را یکی از مهمترین نمادهای هویت اجتماعی کسان به آمار آورد.
آئین عزاداری و مراسم کفن و دفن در ایران
در کشور ما رسم بر این است که به فراخور مرد اقوام و نزدیکان از جانب خانواده فرد متوفی آیینها و مراسمی با عنوان آیینهای سوگواری و مراسم ختم به اثر علاقه و بزرگداشت به فرد متوفی برگزار شود. برگزاری مراسم خاکسپاری، سوم، هفتم و چهلم از جمله آیینهای سوگواری به سبک و طریق ایرانی ها هستند. پذیرایی از تشییعکنندگان و عزاداران آماده در مراسم خاکسپاری با حلوا و خرما نیز یکی از سایر رسوم اصلی آیینهای سوگواری ایرانی است که هر یک از آنها نمادی از غذاهای بهشتی هستند.
در ایران برخلاف سنت دیرینه اقوام عرب که مرده را شبهنگام به خاک میسپارند، مراسم کفن و دفن و تدفین در روز و پیش از غروب آفتاب انجام میشود و چنانچه فردی پس از غروب آفتاب از گیتی رفته باشد، یا تعبیه تدارکات لازم برای خاکسپاری لغایت غروب آفتاب به طول انجامد، مراسم کفن و دفن در روز پس اتمام خواهد شد.
رسم مشترک مراسم کفن و دفن در بین کشورهای مختلف
پوشیدن لباس سیاه در مراسم کفن و دفن از دسته رسوم مشترک در کشورهای گوناگون است و هندیها فقط قومی هستند که در مراسم خاکسپاری پوشاک سفید میپوشند. در اغلب کشورها، خانواده فرد متوفی با کنارهگیری از فعالیتهای اجتماعی، بزرگداشت و علاقه خود را به فرد متوفی پرتو میدهند و اگرچه در سالهای بازپسین بسیاری از آیینهای سنتی در برگزاری مراسم کفن و دفن به دست فراموشی سپرده شدهاند، اما کماکان مراسم خاکسپاری ،ترحیم و عزاداری از تشریفاتیترین و پرهزینهترین مراسمهاست.
در اغلب کشورها برگزاری مراسم کفن و دفن و سوگواری سه تا هفت روز به درازا میانجامد؛ اما در هند این مراسم از اولین روز بعد از سوزاندن جسد فرد متوفی ابتدا شده و لغایت سیزده روز پیوستگی پیدا میکند.
آماده سازی جنازه برای مراسم خاکسپاری: مناسکِ تطهیر و مراقبت مادرانه
آیین کفن و دفن با دفن جنازه آغاز میشود که یکی از جوانب اصلی آن تطهیر است. این تطهیر مقدمهای نمادین برای زایش دوباره است. یکی از امور مقدس در میان یهودیان خاصه در اسلام که یک تکلیف الهی محسوب میشود عبادات است که مستلزم پیوستگی با خداست و نه صرف یک عمل اجتماعی. آمادهسازی مرده برای مراسم کفن و دفن در جوامع سنتی و باستانی امری عام و دارای مقرراتی دقیق است.
- مراسم کفن و دفن در میان سرخپوستان
در میان سرخپوستان، خاصه در آنتیل و هایتی، مراسم کفن و دفن و تدفین یادآور مناسک قابلههاست. با قرار دادن ظرف آب زیر بستر مرده، در واقع به صورتی نمادین منابع حیات را از نو احیا میکنند. باز میتوان مطمئن بود روح که تن را ترک کرده در عدم ناپدید نمیشود و متوفی که پاک و مطهر شده در عالم دیگر مجددا متولد میشود.
- مراسم خاکسپاری در میان آگنی بورای کنار عاج
در مراسم کفن و دفن آگنی بورای ساحل عاج بین نگهداری و پاکیزه کردن نوزاد و متوفی شباهتهایی وجود دارد. پیرزنی بدن عریان را روی زانوها میگذارد و سه بار پیاپی آن را با آب تطهیر و معطر می کند و کفن می پیچد. برای نوزاد، این شعار با آوازخوانی همراه است. تطهیر و شستشو با دست راست و از سرتاپا اتمام میشود. اما در مراسم خاکسپاری و در مورد متوفی این تطهیر با سکوت همراه است و با دست چپ و از پا تا به سر اتمام میگیرد.
این فرمایش از آنروست که تولد، رسیدن و ورود است و تولد دوباره، هجرت. در روستاهای اروپا فرمایش آمادهسازی مرده برای مراسم خاکسپاری را همچنان نسوان انجام می دهند. آماده کردن مرده برای مراسم خاکسپاری، کاری مادرانه است.
- مراسم خاکسپاری در میان مائوها
مراسم خاکسپاری در میان مائوها بدین نوع سپریدن می شود که آنها، حولهای گرم را روی تن مرده می مالند. سپس آن را در پوششی نو قرار می دهند و در نهایت نیز یک کیمونوی تزئین شد بر بدن او می کنند. راز را در یک دستار می پیچند و کفشهایی چرمی که نوک آن خمیده است به پایش میکنند. گاهی تهیه این کفشها برای مراسم کفن و دفن به عهده یکی از نزدیکان متوفی است. پوشاندن کفش به این دلیل است که متوفی برای سپریدن سفری طولانی به کفشهایی پسندیده احتیاج دارد.
مراسم خاکسپاری در ایران باستان
اعتقاد به روح و روان و حیات بعد از مرگ به خرده گوناگون در سراسر نقاط و مراکز دانشمند باستان از آنگونه ایران هستی داشتهاست. بر پای بست، و مبنای همین اعتقاد در قبر مردگان اسباب و ابزارها حیات و خوراک و پوشاک قرار میدادند.
در ادواری قدیمتر هنگام مراسم کفن و دفن بر پای بست، کار متوفی افزار پیشهاش را نیز پهلوی دستش قرار میدادند. اغلب مردگان را در عمق کمی که برخی مواقع از ۲۰ سانتیمتر نیز تجاوز نمیکرد، دفن میکردند. شکل اسکلتهایی که باقی مانده به شکل خمیده و منحنی است. برخی اوقات مرده را طوری خمیده دفن میکردند که تمام اعضای بدنش به جانب شکم کشیده شده باشد.
با پیدایش و کشف فلزات، زینت مردگان اثناء مراسم خاکسپاری با اشیا ی یطلاه و نقره و سنگهای گرانبها رسم و شایع شد. این رسم خدمت مهمی به درک هنر و دانستنیهای سایر باستانشناسان کردهاست زیرا که تقریباً همگی جواهراتی که از زمانهای باستان به دست ما رسیدهاست از مقابر و گورها یافت شدهاست.
رنگکردن مردگان در دوره ها قدیم
یکی از آئین های مراسم خاک سپاری در ادوار قدیم بدین صورت بوده است که جسد مرده را با رنگ قرمزی میپوشانیدهاند که از اکسید آهن به دست میآمده و در فلات ایران فراوان بودهاست. این نظر هم وجود دارد که شدنی است زندگان بدن خویش را به دلایلی با همین ترتیب رنگ میکردند و چون فوت میشدند، پرتو این رنگ بر بدنشان باقی میماندهاست. در دوران های متأخرتر بجای اکسید آهن بر استخوانبندی متوفی با رنگی احمر فام، با گِلِ اُخرا نقش هایی برپایی می کردند.