از اوایل دههی ۱۹۹۰ و همزمان با ظهور بازاریابی B2B در سطح بینالمللی، یکی از مشکلات مهم کارشناسان کسبوکار این بود که برای مالکان شرکتها توضیح دهند چرا برای بازاریابی مصرفکننده به استراتژی و تکنیکهای متفاوتی نیاز دارند. بااینحال در ۲۰ سال گذشته، بازاریابی B2B بهصورت رشتهای مستقل و مجزا پذیرفته شده و ضرورت برنامهریزی و اجرای راهبردهای آن بر کسی پوشیده نیست.
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید بدانیم بازارهای B2B چه بازارهایی هستند. میتوانیم زنجیرهی ارزش را بررسی کنیم که با تقاضای مصرفکننده آغاز میشود و متوجه شویم در این مسیر، دهها محصول و خدمات دیگر نیز وجود دارند که مستقیما بهدست مصرفکنندهی نهایی نمیرسند؛ اما کسبوکارهای عرضهکننده و تولیدی به آنها نیاز دارند. بهعنوان مثال، به پیراهن سادهای فکر کنید که از خُردهفروشی میخرید. زنجیرهی ارزش پیراهن مسیر پیچیدهای طی میکند که از پنبه یا فیبرهای دیگر آغاز میشود. الیاف به پارچه تبدیل و لباسها بستهبندی میشوند و حمل و در سطوح مختلف توزیع میشوند تا سرانجام آنها را در قفسههای فروشگاه ببینیم. این مسیر «زنجیرهی تقاضای مشتقشده» نام دارد؛ زیرا همهی اتفاقها و الزامهای آن، ناشی از تقاضای محصولی نهایی (در اینجا پیراهن) است. هر بنگاه یا کسبوکاری که در این مسیر قرار دارند، محصول یا خدمت دریافتی خود را نه با هدف عرضهی مستقیم به مصرفکننده، بلکه با این هدف میفروشد که ارزشافزودهای به آن اضافه و حرکت محصول را در طول زنجیره معنادار کند تا زمانیکه محصول نهایی بهدست ما، یعنی عموم مردم میرسد.
پس، بازاریابی B2B رفع نیازهای سایر شرکتها را هدف قرار میدهد؛ اما مقصد اصلی محصول نهایی کسبوکارهای B2C مصرفکنندگان هستند.
در اغلب خانوارها، تصمیمگیری دربارهی اقلام مصرفی، مثل پوشاکی که برای خودمان میخریم، معمولا به یک نفر یا در برخی اقلام، مثل مواد خوراکی که اعضای خانواده دربارهی آن نظر میدهند، به چند نفر محدود میشود. باوجوداین در بازارهای B2B، واحد تصمیمگیری (DMU) بسیار پیچیدهتر است یا دستِکم ظرفیت پیچیدهبودن را دارد. شاید سفارش محصولاتی که از ارزش و خطر کمتری برخوردار هستند، مانند دستمال توالت و اقلامی که همهجا یافت میشود، به عهدهی کارمندی جوان گذاشته شود. بااینحال، خرید آیتمهایی که حیات کسبوکار به آنها بستگی دارد، احتمالا برعهدهی تیمی بزرگ خواهد بود که تصمیمهای خود را در طول زمان اتخاذ میکنند. بهعبارتِدیگر، گرچه کارشناسان و متخصصان مختلفی در DMU نقش دارند، DMU وابسته به مقام خاص سازمانی نیست و اگر در این مدت یک یا دو کارمند شرکت را ترک کنند، تصمیمهای واحد خانوار خود را متأثر نمیکنند.
این پیچیدگی و پویایی بر بازارهای B2B نیز تأثیر میگذارد. مخاطبان ارتباطات B2B از فرم و ساختار منظم مصرفکنندگان نهایی برخوردار نیستند؛ بلکه گروههایی را شامل میشوند که دائما درحالتغییرند و منافع و انگیزههای متفاوتی دنبال میکنند. بهعنوان مثال، خریداران بهدنبال معاملهی مالی دندانگیری هستند. مدیران تولید میخواهند تولید درخورتوجهی داشته باشند. مدیران بهداشت و ایمنی خطر کمتری میخواهند و این تنها نیازهای ساده و کاربردی آنها است. درواقع، هرکسی که در DMU نقش ایفا میکند، براساس نیازها و تفکرهای خاصی ایدهپردازی میکند و این امر انتخاب محصولات و عرضهکنندگان را با بیثباتی دائمی مواجه میکند.
اختلاف بازارهای B2B و بازارهای مصرفکننده به پیچیدگی فرایند تصمیمگیری محدود نمیشود. بهعنوان مثال:
همانطورکه گفتیم، در حوزهی بازاریابی بازارهای مصرفکننده و B2B با یکدیگر کاملا متفاوتاند؛ بنابراین، شما باید از رویکرد دیگری برای شناسایی بازار خود استفاده کنید. شما محصول یا خدمات خاص را ارائه میکنید و باید بفهمید چه شرکتهایی به هر دلیلی به آن نیاز دارند. برای نمونه، فرض کنیم موادشیمیایی تمیزکنندهی خشکشوییهای تجاری را تولید میکنید. شاید فکر کنید هر شرکت ارائهدهندهی خدمات خشکشویی در کشور یا منطقه در بازار هدف شما جای میگیرد. این درحالی است که ممکن است فرض اولیهی درستی باشد؛ ولی لزوما کمک نمیکند خریداران خود را تعریف کنید.
افزونبراین، باید مشخص کنید چه کسی یا کدام مقام شرکت مخاطب قدرت تصمیمگیری دربارهی خرید محصولات شرکت شما را دارد؛ مثلا مدیرعامل یا مدیر تولید یا بخش تسهیلات. شناسایی فردی که تصمیم خرید را اتخاذ میکند، با شناسایی بازار هدف متفاوت است. یکی از نتایج مهم این مرحله، این است که میتوانید تلاشهای بازاریابی خود را روی گروه بسیار کوچکتری از مردم متمرکز کنید. حالا میتوانید برای ارتقای نرخ تبدیل خود، پرسونای مشتری را تعریف کنید؛ اما باید بهیاد داشته باشید پرسونا بسته به نوع کسبوکاری که با آن معامله میکنید، کاملا تغییر میکند.
«تعریف خریداران» نخستین گام بازاریابی B2B محسوب میشود؛ درغیر اینصورت، سایر کمپینهای شما معنای خاصی نخواهند داشت.
زمانیکه محصولات خود را مستقیما به مصرفکنندگان عرضه میکنید، «حفظ مشتریان» را یکی از اولویتهای خود میدانید؛ اما در حوزهی بازاریابی B2B، روابط بلندمدت اهمیت بیشتری دارند. چرا؟ اگر یکی از مصرفکنندگان مستقیم یکبار محصول شما را بخرد و دیگر هرگز بازنگردد، به این معنا نیست که کسبوکار شما شکست خورده است. باوجوداین، بهعنوان شرکت B2B ناچارید برای نگهداشتن هریک از مشتریان خود بیشتر تلاش کنید؛ زیرا ازدستدادن هریک از مشتریان، شما را با خطر بزرگی مواجه میکند. بهعلاوه، نمیتوانید همیشه روی سطح ثابتی از فروش متوقف شوید. مشتریان شرکتی به دریچهی معرفی شما به کسبوکارهای دیگر تبدیل میشوند و درعینحال، اگر کسبوکار خود را گسترش دهند، بازهم حجم سفارشهای خود را به شما افزایش میدهند. پس، همیشه به آینده نگاه کنید و برای ساخت روابط بلندمدت با مشتریان برنامهریزی کنید.
همانطورکه شرکتهای B2C با اجرای برنامههای وفاداری بهدنبال جلبِنظر مساعد مصرفکنندگان هستند، شما نیز باید از رضایتمندی بلندمدت مشتریان مطمئن شوید؛ هرچند با ترفندهای متفاوت. بهعنوان مثال، شرکت B2C نمیتواند به یک میزان از محصول خود را بهرایگان برای مشتریان ارسال کند تا آنها درصورت رضایت، سفارشهای بیشتری ثبت کنند. با تمام اینها، این تکنیک در بازاریابی B2B اقدام یا حتی سرمایهگذاری هوشمندانهای بهشمار میرود. فراموش نکنید همیشه بازخورد شرکتهای مشتری را در سفارشهای بعدی لحاظ کنید. بهعلاوه، اگر مشتریان راضی قصد خرید محصولات شما را در بلندمدت داشته باشند، میتوانید محصولات را برای آنها سفارشیسازی کنید.
همانطورکه اشاره شد، در برخی مواقع میتوانید محصولات یا خدمات خود را براساس خواسته و نیاز مشتری سفارشی کنید. شکی نیست در اجرای استراتژی مذکور باید محدودیتهایی نیز در نظر بگیرید. برای مثال، اگر خودرو تولید میکنید و مشتری از شما قایق میخواهد، نمیتوانید خواستهی او را اجرا کنید. اگر کیسهی پلاستیکی ۵۰ سانتیمتری تولید میکنید و مشتری از شما میخواهد برای او کیسهی پلاستیکی ۶۰ سانتیمتری تولید و لوگو شرکت او را نیز روی کیسهها چاپ کنید، با سؤال دیگری مواجه هستید: «رضایت این مشتری و رابطهی بلندمدت با او چقدر برایتان اهمیت دارد؟»
اگر خریداران خود را بهدرستی تعریف کرده باشید و از تکرار سفارش مشتری در بلندمدت اطمینان داشته باشید، میتوانید استراتژی خود را به سطح بعدی هدایت کنید. همچنین، نباید رقبای شرکت خود را فراموش کنید. به این مسئله فکر کنید اگر با شخصیسازینکردن سفارش مشتری یکی از رقبا این کار را انجام بدهد، چقدر متضرر میشوید؟
«هنر داستانسرایی» در بازاریابی شرکتهای B2C و B2B نقش مهمی ایفا میکند. اگر داستانی عالی برای برند یا محصولات خود بنویسید و آن را در وبسایت شرکت منتشر کنید، مخاطبان بالقوهی بیشتری جذب میکنید یا بهعبارتِدیگر، «لید» تولید خواهید کرد. در این داستان، بهشیوهای جذاب برای مشتریان تعریف میکنید چرا این کسبوکار را راهاندازی کردهاید و سوابقتان چیست و چه تجربهای به مشتریان ارائه میکنید. اگر نمیدانید چگونه باید داستان خود را به گوش مشتریان برسانید، حالا بهترین زمان برای شروع وبلاگنویسی است. همانطورکه در نمودار زیر مشاهده میکنید، شرکتهای B2B که وبلاگنویسی را در برنامههای خود لحاظ کردهاند، درمقایسهبا سایر شرکتها لید بیشتری تولید میکنند.
هرچند شرکتهای B2B نمیتوانند مانند شرکتهای B2C به تبلیغ محصولات خود بپردازند، هنوزهم رسانههای اجتماعی مدیوم قدرتمندی برای بازاریابی آنها است. بااینحال، رسانهای مانند اسنپچت کمکی به معرفی محصولات شما نمیکند و احتمالا یوتیوب و حتی لینکدین گزینههای معقولانهتری دراینزمینه بهشمار میروند. توصیه میکنیم از ویدئوهای تبلیغاتی و تصاویر و انواع دیگر محتوای بصری برای معرفی و فروش به مشتریان B2B استفاده کنید. همچنین، مطمئن شوید همیشه همهچیز را در سطوح حرفهای نگه میدارید.
استراتژی بازاریابی B2B باید به رشد شرکت شما کمک کند. سعی کنید مخاطبان بالقوهی بیشتری جذب کنید و با مشتریان جدید بیشتری قرارداد ببندید. شبکهسازی راهی عالی برای آشنایی با مشتریان جدید است؛ مخصوصا در حوزهی شرکتهای B2B. در رویدادهای محلی و منطقهای و ملی شرکت کنید و به شبکههای صنعتی بپیوندید تا با افراد جدید آشنا شوید. این شبکهها هرسال جلسهها و کنفرانسهایی برگزار میکنند که حضور در آنها برای شرکتتان بسیار سودمند خواهد بود. فراموش نکنید ایمیلهایی با مضمون تحسین موفقیتهای مخاطبان ارسال کنید و ترجیحا در این ایمیلها درخواست خاصی مطرح کنید. این استراتژی واقعا کارآمد است و درمقایسهبا مدتی که در صنعت خود میگذرانید، RIO درخورتوجهی نصیبتان میکند.
روشهای ضعیف قیمتگذاری تبعات پنهان، اما شدیدا آسیبزنندهای بهدنبال دارند. قیمتگذاری نادرست میتواند اقتصاد شرکت را نابود کند و تا سالهای سال، کسی متوجه نشود ایراد کار از کجا است. در یکی از مقالات پیشین زومیت، به این موضوع پرداختهایم که چرا شرکتهای B2B معمولا در قیمتگذاریهای خود اشتباه عمل میکنند. در این مقاله آمده بود که شرکتهای موفق B2B در سه زمینه با سایرین متفاوت هستند:
قیمتگذاری متوسط همیشه اشتباه است. اگر قیمت یکسانی را بهتمامی مشتریان خود پیشنهاد دهید، هیچکس از این رویکرد شما منتفع نمیشود. شما باید به حداکثرکردن حاشیهی سودتان فکر کنید. برای این منظور میتوانید از تاکتیکی استفاده کنید که اغلب شرکتهای پیشرفته در آن مهارت دارند؛ یعنی برای هر ترکیب از «مشتری و محصول» قیمتهای خاص و متفاوتی در نظر بگیرید. دراینصورت براساس دادههای کسبوکار، سه متغیر مهم قیمتگذاری هدف را باید بیابید: ۱. هر مشتری کدام ویژگیهای محصولتان را مهمتر میداند و برای این ویژگیهای چه ارزشی در نظر میگیرد؛ ۲. صنعتتان تا چه حد رقابتی است و محصول شما چه جایگزینهایی دارد؛ ۳. نرخ سودآوری معاملات پس از کسر تخفیفات، هزینهی حملونقل، هزینهی انبارداری و... چقدر است.
نکتهی مهم: برخلاف شرکتهای B2C که قیمت نهایی خود را روی محصولات درج میکنند، شما در زمان تنظیم استراتژی قیمتگذاری باید به فکر مذاکره با شرکتهای مخاطب نیز باشید؛ زیرا شرکتهای B2B در پذیرش قیمتها بسیار دقیقتر از مصرفکنندگان کالاهای نهایی عمل میکنند.
همانطورکه قبلا اشاره کردیم، محتوای جذاب باعث میشود مشتریان بالقوهی بیشتری فعالیتهای کسبوکارتان را دنبال کنند و ترافیک بیشتری در وبسایت شرکت ایجاد شود. باوجوداین، اگر محتوای ویدئویی خود را بهطور اتفاقی در یوتیوب بارگذاری کنید، به نرخ بازگشت سرمایهی شرکت کمکی نمیکنید. درواقع، برای انتشار محتوای تولیدی خود به استراتژی نیاز دارید. استراتژی بازاریابی محتوا بخشی از برنامهی بازاریابی است که تولید انواع مختلف محتوا، ازجمله پستهای وبلاگ و کتابهای الکترونیکی و ویدئوها و سپس، بازاریابی آنلاین آنها را شامل میشود. «شناسایی مخاطبان و تشکیل پرسونا» اولین مرحله از استراتژی محتوای شما است. پسازآن، باید اهداف واقعگرایانه و تأثیرگذار و روشنی برای فعالیتهای بازاریابی محتوا تعیین کنید. توجه کنید گرچه سئویکی از بخشهای استراتژیک بازاریابی آنلاین محسوب میشود، هدف نهایی محسوب نمیشود. هدف نهایی باید به رشد کسبوکارتان کمک کند. در سومین مرحله، برای یافتن ایدههای محتوا تحقیق کنید. بدینمنظور میتوانید کار را با جستوجوی کلمات کلیدی شروع کنید و سؤالات متداول کاربران را دربارهی محتوای مدنظر بیابید. بدیهی است پاسخ این پرسشها ایدهی محتوای شما خواهد بود. درنهایت، باید محتوایی تولید کنید که میزان ترافیک وبلاگ یا وبسایت شرکت را افزایش دهد. اگر این مراحل را با موفقیت طی کنید، استراتژی بازاریابی محتوای شما به یکی از سرمایهگذاریهای مهم بلندمدت کسبوکار تبدیل میشود.
در یکی دیگر از مقالات زومیت، توضیح دادیم اگر کسبوکارهای B2B به مشتریان خود کمک کنند به اهدافشان برسند، از مزایای متعددی بهرهمند میشوند. برای مثال، فهرست مفصلتری از مشتریان خشنود و وفادار بهدست میآورند. درک این نکته بسیار ساده بهنظر میرسد؛ اما متأسفانه بیشتر رهبران شرکتهای B2B پیامهای نادرستی به مشتریان بالقوه و فعلی خود میدهند. تیم بازاریابی شما با پاسخ به چهار پرسش میتواند از رویکرد واقعی کسبوکار آگاه شود:
خدمات خود را چگونه توصیف میکنید؟ اغلب کسبوکارهای B2B فقط روی نتیجهها و خروجیها متمرکزند؛ اما شما باید ارزشآفرینی خود را بهشیوهای توصیف کنید که مشتریان منافع خود را در آن ببینند. بهعنوان مثال، میتوانید ویژگیهای محصولتان را نام ببرید و در ادامه بگویید :«یعنی شما میتوانید...» و جای خالی را با مزایای مدنظر مشتریان پر کنید.
امروزه، بیش از هر زمان دیگری اهمیت خلاقیت و نوآوری در کسبوکارها به چشم میخورد. خلاقیت، دیگر تنها بهمعنای عنصری در هنر محسوب نمیشود. بهبیاندیگر، هر بخش کسبوکار، از مدیریت عامل تا بازاریابی و حتی علوم داده، برای پیشرفت نیاز به خلاقیت دارند. شرکتها امروز بیش از هر زمان به افرادی نیاز دارند که نوآوری داشته باشند، در حل مسائل حرفهای عمل کنند و راهکارهای بهینه توسعه دهند. همهی آن موارد، خلاقیت را در صدر مهارتهای مورد نیاز قرار میدهد.
در نتیجهی افزایش شدید نیاز به خلاقیت، این عنصر، امروز بیش از همیشه به ابزارها، دادهها و سیستمهای صحیح وابسته شده است. بهعلاوه، ماجراجویی در دنیای خلاقیت، نیاز به ذهنیتی آرام دارد که در شرایط کمبود ابزارها، قابل دسترسی نیست. از مجموعه ابزارهای مهمی که توسط اکثر طراحان، افراد خلاق و تولیدکنندههای محتوا مورد استفاده قرار میگیرد، میتوان به Adobe Creative Cloud اشاره کرد که ابزارهای مورد نیاز را بهصورت یکجا به آنها ارائه میکند. مجموعهی ارائهشده، نمونهای بارز از قابلیتهای مورد نیاز برای ارائهی بهترین تجربهی کاربری به مشتریان است.
ادوبی سالها در تولید ابزارهای خلاقانه و مخصوص طراحی، فعالیت کرده است. در دوران کنونی نیز که تولید محتوا به ترکیبی از داده و روش نمایش خلاقانهی آن تعبیر میشود، این شرکت تلاش میکند تا سهم خود را از بازار، افزایش دهد. آنها با راهکارهای جدید، تلاش میکنند تا فضایی مناسب را برای تولید، عرضه و اشتراک محتوا (خصوصا در تبلیغات) در اختیار شرکتها و افراد قرار دهند.
بههرحال، استفاده از ابزارهای ادوبی برای تولید و اشتراک محتوای تبلیغاتی، راهکار مشترک بسیاری از شرکتهای کوچک و بزرگ جهان است؛ البته، در برخی مناطق، دسترسی آسان به آن ابزارها امکانپذیر نیست و شاید سرمایهی مورد نیاز نیز در اختیار سازمان نباشد. به هرحال، هدف از مثال زدن ادوبی و ابزارها آن بود که شرکتها و افراد، باید ابزارهایی مناسب را برای فعالیتهای تبلیغاتی در دنیای امروز انتخاب کنند که در ادامه، به شرایط و دلایل آن میپردازیم.
همکاری شرکتهای مایکروسافت، SAP و ادوبی، سرویسی بهنام Open Data Initiative را ایجاد کرده است که کاربران با استفاده از آن، میتوانند دادههای خود را در پلتفرمهای مختلف آن شرکتها به اشتراک بگذارند. همین رویکرد ساده، تا چند وقت پیش یکی از چالشهای اصلی شرکتها در تولید محتوا بود. بن اشنایدر، مدیر محصول بخش IT شرکت آندر آرمور، دربارهی استفاده از ابزارهای هماهنگ در بازاریابی و تولید محتوا میگوید:
ما به منبعی ثابت و واحد برای دادهها و اطلاعات نیاز داشتیم. هدف آن بود که محلی مشترک ایجاد شود تا هر فرد، به نیاز مورد نظر خود بهراحتی دست پیدا کند. استفاده از Adobe Experience Manager، مقدار زیادی در زمان مورد نیاز تیمها برای بارگذاری فایلها و موارد دیگر، صرفهجویی کرد.
قیف فروش درحقیقت، سفر مشتری یا مسیر مخاطبان بالقوه است که در فاصلهی زمانی «آگاهی از برند» تا لحظهی «اقدام خرید» طی میشود. معمولا در حوزهی بازاریابی و فروش، این سفر را با تصویری گرافیکی نشان میدهند که توسعهی «لید» را به مجموعهای از مراحل افزایش تعامل و اعتماد تقسیم میکند.
آمادهسازی سند قیف فروش به تیمها کمک میکند فعالیتهای بازاریابی و فروش مرتبط را شناسایی کنند؛ فعالیتهایی که به اعتمادسازی و افزایش تعامل مشتریان بالقوه منجر میشود. پس از تصویرسازی این وظایف، تیم بهکمک ابزارهای CRM لیدها را مدیریت میکند و روی وظایف و مسئولیتهای خود متمرکز میماند و تلاشهای بعدی خود را اولویتبندی میکند. در این مطلب، مفاهیم و مراحل کامل ساخت و بهبود قیف فروش را برای شما شرح میدهیم.
پیشازآنکه از مزایای ساخت قیف فروش صحبت کنیم، بیایید مفاهیم پایهای آن را باهم مرور کنیم. اصولا در طول فرایند فروش، با سه گروه از مردم در ارتباط هستیم:
«لید» کسی است که از وجود شرکت و محصول شما باخبر میشود یا حتی کسی است که بهدنبال خرید است؛ هرچند هنوز با محصول شما آشنا نشده باشد. همانطورکه میبینید، گروه لیدها بسیار بزرگ خواهد بود؛ هرچند شما بعدا از این گروه لیدهای واجدشرایط را انتخاب میکنید؛ یعنی لیدهایی که از ویژگیهای خاصی برخوردار هستند و بهاحتمال بیشتری به مشتریان شما تبدیل میشوند. بهعنوان مثال، اگر غذای حیوانات خانگی میفروشید، افراد دارای حیوان خانگی را درمقایسهبا افراد منتشرکنندهی عکس حیوانات خانگی در وبلاگشان، بیشتر واجدشرایط میدانید.
«مخاطب بالقوه» (Prospect) واژهای است که برحسب نوع شرکت استفادههای مختلفی دارد. در بسیاری از مواقع، مخاطب بالقوه را با لیدهای واجدشرایط یکی میدانیم. بااینحال، اگر بهدنبال معنی دقیقتر این واژه باشید، مخاطبان بالقوه افرادی هستند که بهنوعی با شرکت شما در تماس بودهاند و هنوزهم به کار شما علاقهمند هستند. بنابراین، همهی مخاطبان بالقوه لید هستند؛ ولی عکس این جمله درست نیست.
سومین گروه مشتریانی هستند که همهی ما آنها را میشناسیم. «مشتریان» افرادی هستند که از شما خرید کردهاند. در سطحی بالاتر، میتوانید مشتریانی را که فقط یکبار از شما خرید کردهاند، از مشتریانی متمایز کنید که چندینبار خرید کردهاند. گروه دوم «مشتریان تکراری» نامیده میشوند.
همهی این افراد نقش خاصی در قیف فروش شما ایفا میکنند. برای مجسمکردن قیف فروش، میتوانید هرم برعکس یا قیف آشپزخانه را در ذهن خود تصور کنید. به تصویر زیر توجه کنید:
همانطورکه میبینید، لیدها در بالای قیف قرار دارند. این بخش جایی است که شما شبکهی وسیعی راهاندازی و سعی میکنید تاحدممکن لیدهای بیشتری به قیف فروش خود وارد کنید.
درصد کمی از این لیدها مخاطبان بالقوهی شما خواهند بود؛ یعنی افرادی که واقعا به محصول یا خدمات شما علاقهمند هستند و شرایط خرید را نیز دارند. درواقع، ما با نوعی بازی اعداد روبهرو هستیم. هرچه لیدهای بهتری به قیف فروش جذب کنید، مخاطبان بالقوهی بیشتری خواهید داشت. این موضوع خیلی مهم است؛ زیرا مخاطبان بالقوهی بیشتر بهمعنی افزایش نرخ مشتریان واقعی شما در آینده است.
آخرین بخش قیف سادهی فروش ما به مشتریان اختصاص دارد. درصد کمی از افرا علاقهمند به محصولات شما سرانجام خرید میکنند. نکتهی مهم محاسبهی درصد افرادی است که در قیف فروش به بخش پایین میرسند. بنابراین، هنگام کار با قیف فروش، باید دو هدف را دنبال کنید:
اگر دوست دارید فروش بیشتری تجربه کنید، باید هر دو هدف را جدی تلقی کنید. البته، تصویر بالا نسخهی بسیار سادهشدهی قیف فروش است. در این مرحله، نگاهی میاندازیم به فرایند عمومی فروش و تطبیق آن با قیف بالا.
ویژگیهای فرایند فروش به نوع محصولی بستگی دارد که تولید میکنید؛ اما معمولا در اغلب فرایندها، مشتریان مسیر زیر را طی میکنند:
آگاهی: در اولین مرحله، باید مشتریان بالقوه را از وجود محصول خود باخبر کنید. برای این منظور، میتوانید از روشهای مختلفی مانند بازاریابی رسانههای اجتماعی، بازاریابی ایمیلی، تماسهای سرد (Cold Calls)، شرکت در رویدادها، تبلیغات و بازاریابی دهانبهدهان استفاده کنید. اینکه چگونه میخواهید دیگران را از محصول خودآگاه کنید، واقعا به نوع محصولتان برمیگردد. بهعنوان مثال، اگر طراح برنامههای تلفنهمراه هستید، بازاریابی موبایلی راه مؤثرتری برای آگاهسازی لیدها است؛ اما اگر محصول شما ماشین چمنزنی و قطعات مرتبط با آن است، تبلیغات سنّتی در رادیو راه بهتری برای معرفی برندتان محسوب میشود.
آموزش: در مرحلهی بعد، باید به مخاطبان بالقوهی خود آموزش دهید. منظور از آموزش، این است که به مردم یاد دهید چرا به محصولات یا خدمت شما نیاز دارند و این محصولات یا خدمات چگونه کار میکند. در این مرحله، میتوانید پروموتکردن فروش را آغاز کنید؛ ولی افراط در اقدامات پروموت، تاحدی مشتریان را دلزده میکند. درعوض، بهتر است به راههای دوستشدن با مشتریان بالقوه فکر کنید.
ارزیابی: مخاطبان بالقوه میخواهند بررسی کنند که خریدکردن از شما بهترین گزینه است یا خیر. در این مرحله، بهتر است کمی عقب بمانید و به آنها اجازه دهید ارزیابی خود را انجام دهند. بازهم بسته به صنعتی که در آن کار میکنید، ممکن است نسخهای آزمایشی یا دمو محصول را دراختیار مشتریان قرار دهید تا آن را امتحان کنند. اگر فروش مستقیم ندارید، فیلم و ویدئو بهکمک شما میآید. معمولا مخاطبان بالقوه در مرحلهی ارزیابی، میخواهند دربارهی خرید احتمالی خود با دیگران صحبت کنند. بنابراین، پایهی طرفداران وفادار در همین مرحله ساخته میشود.
تعامل: شما همهی اطلاعات موردنیاز مخاطبان برای تصمیمگیری را دراختیار آنها قرار دادهاید. حالا آنها فقط باید تصمیمگیری کنند. بسیاری از مردم در این مرحله از قیف فروش گیر میکنند؛ بنابراین، وظیفهی شما این است که بدون هیچ افراط یا فشار یا تلنگری آنها را نزدیکونزدیکتر کنید تا از قیف فروش رد شوند. یکی از گزینههای مناسب پاداش یا تخفیفهای ویژه بهمدت محدود است.
تعهد: تعهد به این معنی است که افراد تصمیم گرفتهاند محصول شما را بخرند. برخی از بازاریابان این مرحله را با مرحلهی خرید معادل میدانند؛ اما بسته به صنعت شما، وقوع گزینههای دیگری نیز محتمل است. گاهی اوقات مردم از خریدکردن صحبت میکنند (تعهد کلامی)؛ اما پسازآن راه خودشان را میروند و هرگز برای خرید بازنمیگردند. بهیاد داشته باشید احتمال بازگشت مخاطبانی که برند یا محصولات شما را رها کردهاند، بسیار کم است. بنابراین، اگر کسی میگوید قصد خرید دارد، باید بلافاصله پول را دریافت کنید. اجازه ندهید آنها بروند و هفتهی دیگر برگردند. هر کاری که میتوانید، همین حالا انجام دهید.
خرید: در این مرحله، مشتری محصول شما را خریده؛ یعنی سرانجام فروش را تجربه کردهاید.
هواداران وفادار یا مشتریان تکرارشونده: گرچه زمانیکه مشتری واقعی از شما خرید میکند، قیف فروش هم بهپایان میرسد، سطح دیگری در خارج از قیف فروش وجود دارد. درواقع، دو سطح وجود دارد که بهصورت همزمان کار میکنند: هواداران وفادار و مشتریان تکراری. هر مشتری میتواند به هوادار وفادار شما تبدیل شود. هواداران وفادار ممکن است باردیگر از شما خرید کنند و شاید نکنند. بهعنوان مثال، کسی که از شما خانه خریده، حتی اگر هوادار وفادار شما باشد، تا مدتها از شما خرید نخواهد کرد. بااینحال، مزیت هواداران وفادار این است که شرکت و محصول شما را به دیگران معرفی و توصیه میکنند و آنها را به خرید از شما تشویق میکنند. این امر به برنامهی «یافتن لیدها» و آگاهیبخشی شما کمک زیادی میکند. مزیت مشتریان دائمی از هواداران برند هم بیشتر است؛ زیرا آنها بارهاوبارها از شما خرید میکنند. ممکن است این افراد برای خرید مجدد به کمک شما نیازی نداشته باشند؛ اما این احتمال هم وجود دارد که دوباره به قیف فروش برگردند. دراینصورت، مراحل آموزش، ارزیابی، تعامل و تعهد تکرار میشود. در بخشهای بعدی این مطلب، بازهم از مشتریان تکراری صحبت میکنیم.
در یکی از مطالب قبلی زومیت، توضیح دادهایم نرخ تبدیل لید خوب بین ۲۰ تا ۲۵ درصد است. نرخ تبدیل ۲۰ درصد، یعنی ۲۰ نفر از ۱۰۰ لید محصولات یا خدمات شما را خریدهاند. در این بخش، برخی از راههای یافتن و افزایش لید را شرح میدهیم:
شبکههای اجتماعی: شبکههای اجتماعی مکان بسیار مناسبی برای برقراری ارتباط با هواداران هستند؛ اما نباید هیچکدام از فرصتهای جذب لید را نادیده بگیرید. به گروهها و انجمنهای مختلف ملحق شوید و با آنها گفتوگو و تبادل بازخورد کنید. بهجای اینکه صرفا لینک وبسایت یا وبلاگ خود را زیر همهی پستها بهاشتراک بگذارید، روی ارزشآفرینی متمرکز شوید. از شبکههای اجتماعی کوچکتر ارزشمند برای صنعت شما غافل نشوید. برای دریافت اطلاعات مشتری، فرم آنلاین تهیه و در پایین پستهای خود منتشر کنید. از مخاطبان علاقهمند به خواندن مطالب مرتبط بخواهید این فرم را پر کنند. در این بخش، ارزیابی عملکرد محتوا مفید واقع میشود.
وبلاگنویسی: وبلاگنویسی فرم شخصی و محبوب بازاریابی محتوا است که کارایی فوقالعادهای در جذب لید دارد. شاید وبلاگ شما اخبار و اطلاعات مرتبط با شرکت و محصولات را بهاشتراک بگذارد؛ اما همزمان ازطریق سئو، لیدهای زیادی هم به قیف فروش جذب میکند. پیشنهاد میکنیم برای کسب اطلاعات بیشتر دو مطلب آموزش سئوی داخلی و خارجی وبسایت را مطالعه کنید. اگر از وبلاگ خود برای تولید لید استفاده میکنید، چند نکتهی زیر را بهیاد داشته باشید:
آیتمهای ارزشمند و تقریبا رایگان به مردم پیشنهاد کنید. یکی از راههای برتر افزایش لید، این است که چیزی را بهرایگان عرضه کنید. بهجای اینکه از مردم پول بخواهید، درخواست کنید آدرس ایمیل یا اطلاعات ارتباطی خود را دراختیارتان قرار دهند. همانطورکه در این مطلب توضیح دادهایم، آیتم رایگانی که دراختیار مخاطبان بالقوه قرار میدهید، «آهنربای لید» (Lead Magnet) نام دارد. آهنربای لید باید مرتبط و مفید باشد و زندگی مخاطبان بالقوه را به طریقی راحتتر کند. برخی از گزینههای رایج آهنربای لید عبارتاند از: کتاب الکترونیکی، اینفوگرافیک، وبینار یا دورههای آموزشی، ابزارها، تحقیقات و گزارشها.
مسئلهی واقعی قیف فروش افزایش لید نیست؛ بلکه هدایت لیدها از بالای قیف به سطوح پایین و درنهایت، تبدیل آنها به مشتریانی است که برای خرید پول پرداخت میکنند. درادامه، برخی از بهترین راههای افزایش نرخ تبدیل لید را بهطور خلاصه مرور میکنیم:
پس از مرحلهی جذب لیدها به قیف فروش، زمان بخشبندی فرامیرسد؛ یعنی باید فهرست اسامی مخاطبان بالقوه را به گروههای کوچکتر تقسیم کنید. طبیعتا در اولین قدم، باید فهرست خود را به دو گروه مشتریان بالقوه (افرادی که ممکن است از شما خرید کنند) و لیدهای غیرخریدار تقسیم کنید. پس از این گام، متوجه میشوید تعداد زیادی از لیدها هرگز به پایین قیف فروش راه پیدا نمیکنند. فرض کنیم شما مالک پیتزافروشی هستید. دراینصورت، فرم سادهی قیف فروش بهشکل زیر است:
البته در حالت بهینه، باید مراحل بیشتری به قیف فروش اضافه کنید که بعدا به آن اشاره میکنیم. بهمنظور تولید لید و جمعآوری اطلاعات مشتری، برنامهی وفاداری تنظیم کنید. طبق این برنامه، مردم بهازای خرید خود امتیازاتی دریافت میکنند که در خرید بعدی، تخفیف نقدی محسوب میشود. سپس، برای آنها کوپنی ویژه ازطریق ایمیل ارسال کنید. یک درصد از لیدها ایمیل را بازمیکنند و ۱ درصد از افرادی که ایمیل را بازکردهاند، بعدا از شما پیتزا میخرند. در اینجا، این سؤال مطرح میشود: اگر بهجای طیکردن این فرایند لیدها را بخشبندی کنید، چه اتفاقی میافتد؟
فرض کنیم بهجای اینکه ایمیل یکسان را برای کل فهرست لیدها ارسال کنید، آنها را براساس نوع پیتزاهایی تقسیم میکنید که معمولا میخرند؛ مثلا پیتزای پنیر ساده، پیتزای پپرونی، پیتزای مخلوط، پیتزای ویژه و انواع دیگر. هرکسی که در گروه «انواع دیگر پیتزا» قرار دارد، تخفیف عمومی دریافت میکند؛ اما برای افرادی که در گروههای دیگر هستند، ایمیلهای متفاوتی میفرستید. برای مثال، اگر کوپن تخفیف پیتزای ویژه را برای افرادی ارسال کنید که غالبا پیتزای مخلوط یا پپرونی میخرند، تلاش بیفایدهای کردهاید؛ اما اگر همین کوپن را برای افرادی بفرستید که عاشق پیتزای ویژه هستند، تأثیر شگفتآور آن را مشاهده کنید. پس، باید تخفیفهای خود را برمبنای گروههای مختلف سفارشیسازی کنید.
راههای دیگری نیز برای بخشبندی لیدها وجود دارد. برای مثال، میتوانید مردم را براساس حجم سفارش گروهبندی کنید؛ مثلا افرادی که بیشتر از ۱۰۰,۰۰۰ تومان سفارش میدهند و افرادی که بین ۵۰,۰۰۰ تا ۱۰۰,۰۰۰ تومان سفارش میدهند و افرادی که کمتر از ۵۰,۰۰۰ تومان سفارش میدهند. اگر کوپن ۱۰ درصد تخفیف را برای افرادی در نظر بگیرید که بیش از ۱۰۰,۰۰۰ تومان سفارش میدهند، فقط افرادی که در این حجم بالا سفارش میدهند، از تخفیف شما بهرهمند میشوند و افرادی که کمتر از ۵۰,۰۰۰ تومان خرید میکنند، هیچ مزیتی نمیبرند. باوجوداین، افرادی تشویق میشوند که در گروه سفارشهای بین ۵۰,۰۰۰ تا ۱۰۰,۰۰۰ تومان قرار دارند و در نوبتهای بعدی، حجم سفارش خود را کمی افزایش دهند.
برای بخشبندی فهرست لیدها، میتوانید به عوامل مهم دیگری نیز توجه کنید؛ مثلا رویکرد متفاوتی برای مردان و زنان در پیش بگیرید یا افرادی که فرزند دارند و افرادی که ندارند. موقعیت مکانی لیدها میتواند عامل مهمی در بخشبندی شما محسوب شود. هرچه روابط شخصیتری با لیدها داشته باشید، بهتر میتوانید آنها را به پایین قیف فروش هدایت کنید.
بخش مهمی از فرایند فروش که غالبا در قیفهای فروش نشان داده نمیشود، جذب مشتریان با هدف افزایش فروش آتی است. گاهی اوقات مشتری تکرارشونده ندارید؛ زیرا برخی محصولات فقط یکبار فروخته میشوند؛ اما در اغلب مواقع، به مشتریان تکرارشونده نیاز دارید. مشتریان تکرارشونده به دو گروه تقسیم میشوند:
بهعنوان مثال، اگر گلفروشی داشته باشید، ممکن است شخصی هر هفته یک دستهگل از شما بخرد؛ اما اگر نویسنده هستید، احتمالا کسی که یکبار یکی از کتابهای شما را خریده، باردیگر همان کتاب را نمیخرد؛ هرچند اگر کتاب بعدی خود را منتشر کنید، او با علاقهی زیاد آن را تهیه میکند. در هر دو حالت، وقتی دو اتفاق رخ میدهد، مردم به مشتریان تکرارشونده تبدیل میشوند:
هرگز تأثیر اولیه را دستِکم نگیرید. مطمئن شوید مشتریانی که اولینبار از شما خرید میکنند، محصولات یا خدماتی باکیفیت دریافت میکنند. همچنین، همیشه روی هویت و شخصیت برند و فرهنگ سازمانی خود متمرکز بمانید؛ زیرا این عناصر جذابیت شرکت شما را تعیین میکنند.
در یکی دیگر از مقالات زومیت، به تحقیقات سیلزفورس درزمینهی راهاندازی قیف فروش در شرکتهای سراسر دنیا اشاره کرده بودیم. طبق این تحقیقات، حدود ۶۸ درصد از شرکتهای مطالعهشده حتی زحمت ارزیابی و بررسی قیف فروش را بهخود ندادهاند. برخی نشانهها حاکی از این هستند که قیف شما با مشکلات جدی مواجه است. این نشانهها عبارتاند از:
مسیر خرید مشتری هموار نیست: مخاطبان بالقوه باید بهراحتی در قیف فروش حرکت کنند. اگر روندی که در پیشگرفتهاید، مشتری را گیج و سرگردان میکند، نباید انتظار سودآوری داشته باشید. برای مثال، اگر فرایند خرید در وبسایت شما طولانی و مستلزم تکمیل فرمهای متعدد و ورود چندبارهی اطلاعات است، حتی مشتریان سایق خود را نیز از دست میدهید.
تعداد مشتریان وفادار کمتر از نرخ موردانتظار است:اگر میزان فروش شما کمتر از میزانی است که پیشبینی میکردید، قطعا جایی از قیف فروش شما با مشکل مواجه است. اغلب اوقات دلیل اصلی ناتوانی در گلوگاههای قیف فروش است. بهتر است هرچهزودتر بهکمک ابزارهایی مانند گوگل آنالیتکس (Google Analytics) پیشرفت قیف فروش خود را رصد و پیگیری کنید. همچنین، آزمون A/B نیز به شما کمک میکند عواملی را بیابید که به فروش بیشتر منجر میشوند.
بیتوجهی به مشتریان قدیمی: اگر همهی وقت و منابع بازاریابی شرکت را صرف تولید لیدهای جدید کنید و از مشتریان قدیمی غافل بمانید، اشتباه بزرگی مرتکب شدهاید. طبق آمار، مشتریان وفادار حدود ۶۷ درصد بیشتر از مشتریان جدید خرید میکنند. اگر به مشتریان سابق خود بیتوجهی کنید، درآمد زیادی از دست میدهید؛ زیرا آنها اصلیترین منبع درآمدزایی کسبوکار شما هستند.
درپایان، به این سؤال جواب میدهیم که چه کسانی، در چه زمانی، چرا و چگونه باید از قیف فروش استفاده کنند:
چه شرکتهایی: همهی شرکتها باید قیف فروش داشته باشند تا ازطریق آن لیدها را به مشتریان واقعی تبدیل کنند.
چگونه: قیف فروش برنامهای است که مشتریان را از وجود محصولات شما باخبر میکند و به آنها آموزش میدهد تا پس از ارزیابی اولیه، دربارهی خرید تصمیمگیری کنند.
چه زمانی: میتوانید از همان روز اول عرضهی محصول، فرایند قیف فروش را آغاز و بهآرامی مخاطبان بالقوه را بهسمت خرید هدایت کنید.
چرا: قیف فروش به شما اجازه میدهد ROI خود را پیگیری کنید و راهکارهای بهتری برای حفظ مشتریان در نظر بگیرید.
مطمئنا همونطوری که در مقاله معرفی برترین سایتهای ایرانی گفته شد و اگر اون را مطالعه کرده باشید وردپرس را میتوان به عنوان برترین سایت ساز در عالم معرفی کرد، چرا که محبوبیت وردپرس و استفاده کنندگان آن یعنی، بیش از 68 درصد سایتهایی که وردپرس را به عنوان سیستم مدیریت محتوای سایت خویش در سطح جهان برگزیدن کردهاند خود گویای این مسئله خواهد بود. با به کارگیری وردپرس امروزه دیگه ما میتونیم تا هر نوع وبسایتی به لطف افزونههای گوناگون و قالبهای فراوان آن در زمینههای خبری، شخصی، شرکتی، خدماتی، فروشگاهی و حتی مارکت راهاندازی کنیم، که این مقدار نرمش پذیری و قابلیت فراوان که بتونیم در وردپرس ازش برای راهاندازی سایت خودمون کاربرد کنیم یک برتری زیاد بسیار بزرگه چرا که ما را از هزینههای سرسام آور طراحی سایت اختصاصی آسوده خاطر خواهد کرد. خب در این تعلیم قصد دارم الی به رویداد هم و کمک هم به معرفی برترین و مهمترین سایتهای بیگانه که وردپرس را به عنوان سیستم مدیریت محتوای سایت خود انتخاب کردهاند بپردازم الی با مراجعه کردن به این وبسایتها و تماشا روش طراحی سایت و ایدههای پیاده سازی شده در این سایتها شما هم بتونید تا با ایدههای جدیدتری که به همین ایدههای کنونی اضافه میکنید یک سایت راهاندازی کنید، به راستی منظور از شناسایی سایتها این است که یک جرقه در ذهن شما ایجاد بشه که همین جرقه مایه شود لغایت ایده جدیدی که در وب پارسی جای اون خالی است نخستین نفری باشید که چنین ایدهای را پیادهسازی میکنید. پس تا منتهی با ما همراه باشید.
در این مقاله هم همانند مقاله پیشین که برای معرفی سایتهای برتر در ایران گردآوری کردیم در ته هدف داریم الی شیوه شناسایی سایتهایی که از وردپرس به عنوان سیستم مدیریت محتوای خودشون برگزیدن کردن بپردازم الی به راحتی اگر منظور راهاندازی سایتی را دارید و میبینید که مشابه آن وجود دارد بررسی کنید که وردپرس هستش یا نه، و اگر سایت وردپرسی بود بیاین و اونو به چهره کامل انالیز کنید تا کاستیهایی که داره رو شما پیادهسازی کنید و بعد از مدتها گوی سبقت رو از همون سایت به وسیله وردپرس بگیرید، اکنون که چه اون سایت با وردپرس طراحی شده باشه و چه با یک سیستم مدیریت محتوای دیگه راهاندازی شده باشد.
معرفی برترین سایتهای بیگانه ساخته شده با وردپرس
در لیست پایین هم تمام تلاشم رو کردم لغایت سایتهایی را معرفی کنم که در هر زمینهای یک مثال از اون وجود داشته باشد و حتی اگر در برگزیدن اینکه وردپرس پاسخگوی احتیاج شما در این گویه باشه یا نه بتونید الی با نگریستن نمونه وبسایتی که احتمالا در این فهرست وجود داشته باشه، شکتون به طور کامل برطرف شده و وردپرس را به عنوان سیستم مدیریت محتوای سایت خویش انتخاب کنید. علاوه بر این به کمک فهرست پایین توانا خواهید بود الی وبسایت باره نظر را به صورت کامل رسیدگی کرده و ببینید که این سایت چه چیزهایی ناچیز داره؟ چه چیزی بهش اضافه نماییم بهتر میشه؟ چه راهکارهایی در چنین موضوعی مایه میشه تا ترافیک اکثریت جذب کنیم؟ و در همه چکارهایی اتمام بدیم تا سایت ما در وهلهی اول متفاوتتر از این سایت بوده و در وهلهی دوم بهترین عملکرد را در مقایسه با این سایت داشته باشه و به چیزی که مد نظر ما و کاربرانمون هست کم و بیش و نزدیکتر باشد معرفی برترین سایت های ساخته شده با وردپرس وردپرس بگینر(wpbeginneاین وبسایت به عنوان برترین وبسایت در مقوله آموزشهای وردپرس تکاپو داره که دارای رتبه جهانی 2645 در الکسا هستش و به صورت کاملا ساده اقدام به فرآوری انواع محتوای آموزشی وردپرس در زمینه قالب وردپرس، افزونه وردپرس، کدنویسی وردپرس و… میکنه به صورتی که برای مبتدیترین کاربران هم قابل درک بوده و به راحتی توانا باشند لغایت دگرگونی ها لازم را که در آموزش به چهره مرحله به مرحله هستی داره در سایت خودشون اعمال و پیاده سازی کنند. این وبسایت به عنوان یک منبع پسندیده مطالب آموزشی برای سایتهای فعال فارسی زبان در وردپرس هم شناخته شده و میبینیم که وبسایتهای ایرانی مطالب منتشر شده در این وبسایت را برگردان و در کمر بستن کاربران خودشون پیمان میدهند الی از آنها کاربرد کنند. اگر شما هم به دنبال منبع آموزشی سادهای برای وردپرس هستید یا اینکه منظور دارید در زمینه وردپرس کار و جنبش کنید این وبسایت میتونه ایدهها و منابع زیاد غنی در اختیارتون پیمان بده.
مشاهده سایت wpbeginner
معرفی برترین سایت های ساخته شده با وردپرس
شرکت مرسدس بنز
کمتر کسی است که با کمپانی مرسدسبنز آشنایی نداشته باشه، این شرکت همونطور که میدونید در مقوله فرآوری گونه ها مختلفی از اتومبیلهای سخیف و سنگین فعالیت داره و اومده وردپرس را به عنوان سیستم مدیریت محتوای سایت خودش برای معرفی محصولات و آگاهی ها شرکت گزینش کرده است. رتبه الکسا جهانی این وبسایت هم در حال حاضر روی 13500 پیمان داره، اگر شما هم حائز یک سری محصولات خاص هستید و یا اینکه حتی قصد راهاندازی سایت برای کمپانی تولیدی خودتون دارید میتونید با نگریستن چنین سایتهایی یک قالببندی قشنگ گزینش کرده و نسبت به پیادهسازی سایت خودتون با استفاده از وردپرس اقدام کنید. اینکه یک شرکت کبیر که در گویه ساخت اتومبیل در دانشمند حرفی برای گفتن داره و میاد وردپرس رو به عنوان سیستم مدیریت محتوای سایت رسمی خودش برگزیدن میکنه مطمئنا نشان از نیرو بالای وردپرس خواهد داشت. اما میبینید که در مقابل متاسفانه هستند افرادی که وردپرس را کمینه گرفته و تحلیلهای نادرستی از اون میکنند.
قرار بود که Inbox آینده جیمیل باشد. این سرویس فیلترینگ پیشرفتهتر، بهتعویقانداختن ایمیلها و سازماندهی دیداری بهتری درمقایسهبا صندوق ورودی جیمیل دراختیار کاربران قرار میداد. کاربران گوگل اینباکس تا چند وقت پیش میدانستند این سرویس تعطیل خواهد شد؛ اما اکنون از زمان دقیقتر تعطیلی آن مطلع هستند.
اگر به صفحهی اینباکس سری بزنید، با چنین پیامی مواجه خواهید شد: .Inbox is signing off. Find your favorite features in the new Gmail؛ یعنی اینباکس درحالتعطیلی است، امکانات دلخواهتان را در جیمیل جدید پیدا کنید. گوگل قصد دارد اینباکس را در اواخر مارس متوقف کند و شمارش معکوس برای تعطیلی این سرویس در دوم آوریل خاتمه مییابد. تصویر زیر پیام صفحهی اینباکس دراینباره را نمایش میدهد.
گوگل برخی از ویژگیهای اینباکس را در جیمیل نیز اجرا کرده؛ ولی همهی آنها را اضافه نکرده است. بسیاری از کاربران وفادار اینباکس از این موضوع ناراحت خواهند شد که جیمیل امکاناتی همچون هایلایت خطی لینکها و گزینهی ذخیرهکردن لینکها و امکان آرشیو گروهی ایمیلها را ندارد.
سرویس ایمیل دیگری نیز وجود دارد که ممکن است کاربران زیادی در ماههای آینده بهدست آورد. این سرویس ایمیلی مبتنیبر آیاواس است که اسپارک (Spark) نام دارد و قرار است تقریبا همزمان با توقف گوگل اینباکس، برای اندروید معرفی شود. این اخبار براساس توییتهایی است که در پاسخ به کاربران اینباکس نوشته شده است. شاید اسپارک بتواند جای خالی اینباکس را پر کند.
آزمایش نهایی روی دستگاههای اندروید قبل از عرضهی نسخهی بتای خصوصی اجرا خواهد شد.
شما نیز از کاربران مشتاق گوگل اینباکس هستند؟ دلتان بیشتر برای کدامیک از ویژگیهای اینباکس تنگ خواهد شد که جیمیل از آن بیبهره است؟