قالب های فارسی وردپرس 1

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 1

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

راهنمای جامع بازاریابی برای استارتاپ‌ها

راه‌اندازی و شروع هر کسب‌وکار بسیار هیجان‌انگیز است؛ اما متأسفانه تئوری «اگر محصول را تولید کنی، مشتریان خود را پیدا می‌کند» در بازارهای رقابتی امروزی به واقعیت تبدیل نمی‌شود. پشت‌صحنه‌ی بیشتر داستان‌های برند موفقی که می‌شنویم، سال‌ها سخت‌کوشی و پیگیری است. به‌بیانِ‌‌ساده، بازاریابی استارتاپ مسئله‌ای منحصربه‌فرد محسوب می‌شود که دلیل آن غالبا منابع محدود، یعنی زمان و بودجه و نیروی کار ماهر است.

زمانی‌که استارتاپی اداره می‌کنید، باید مطمئن شوید هر تلاشی هرچند کوچک، به‌خوبی برنامه‌ریزی‌ و بی‌عیب‌و‌نقص اجرا می‌شود؛ مخصوصا وقتی می‌دانید رویکردهای سنّتی بازاریابی برای استارتاپ‌ها جواب نمی‌دهد. بازاریابی استارتاپ حوزه یا حتی علم کاملا متفاوتی است؛ ازاین‌رو، در این مطلب سعی می‌کنیم مهم‌ترین نکات این حوزه را مرور کنیم.

پایه‌ها

قبل از اینکه آجرها را روی‌هم بگذارید و ساخت دیوارها را آغاز کنید، به پِی محکمی نیاز دارید. تنظیم استراتژی مناسب و موفق بازاریابی استارتاپ نیز از اصول مشابهی پیروی می‌کند. بنابراین، پیش‌ازاینکه تلاش‌های بازاریابی خود را شروع کنید، مطمئن شوید مبانی زیر را به‌خوبی پوشش داده‌اید:

Choosing a Market

انتخاب بازار

برای بنیان‌گذاران استارتاپ آسان است که فکر کنند جهان، محصولات آن‌ها را دوست دارد. بنیان‌گذاران با محصولات خود نفس می‌کشند و زندگی می‌کنند؛ اما واقعیت این است که احتمالا فقط بخش کوچکی از جامعه به محصولاتتان علاقه‌مند‌ هستند.

اگر تلاش کنید استارتاپ را در همه‌ی بازارها یا نزد همه‌ی مردم بازاریابی کنید، هم زمان و هم پول خود را هدر می‌دهید. بهترین راه‌حل این است که نیچ مارکت هدف را بیابید و انرژی خود را روی کسب سهم بیشتری از این بازار متمرکز کنید.

چگونه می‌توانید بازار را انتخاب کنید؟ برای این منظور باید به چهار عامل اصلی توجه کنید:

  • اندازه‌ی بازار (Market Size): آیا جمعیت‌شناسی منطقه‌ای را هدف قرار می‌دهید؟ شما باید بدانید دقیقا با چه تعداد مشتری بالقوه رو‌به‌رو هستید.
  • ثروت بازار: آیا این بازار می‌تواند هزینه‌ی خرید محصولات شما را بپردازد؟
  • رقابت بازار: آیا این بازار اشباع‌ شده و رقبای زیادی در آن حضور دارند؟
  • گزاره‌ی ارزش: آیا گزاره‌ی ارزش استارتاپ شما به‌حدی ارزشمند است که صدای کسب‌وکار خود را از سایرین متمایز کنید؟

تعریف کلیدواژه‌ها

پس‌ازاینکه بازار هدف را به‌وضوح مشخص کردید، می‌توانید فهرست کلیدواژه‌ها را جمع‌آوری کنید. شما از فهرست کلیدواژه‌ها عمدتا برای وبلاگ نویسی و رسانه‌های اجتماعی و وب‌سایت اصلی بازاریابی خود استفاده می‌کنید. اساسا باید فهرستی از کلمات یا عباراتی فراهم کنید که به برندتان بسیار مرتبط هستند. به این پرسش پاسخ بدهید: مردم برای پیداکردن استارتاپ شما، چه واژه‌هایی در گوگل جست‌وجو می‌کنند؟

بهتر است ابتدا سه تا پنج کلیدواژه‌ی اصلی را بنویسید. این واژه‌ها باید کاری که استارتاپ شما انجام می‌دهد، به‌طور کامل، اما خلاصه بیان کنند. فهرست کلیدواژه‌های اصلی باید براساس گزاره‌ی ارزش استارتاپ تعیین شود. محصول یا خدمت یا ارزش پیشنهادی به مشتری چیست؟

در مرحله‌ی بعد باید کلیدواژه‌های ثانویه را بنویسید که عبارات خاص‌تری هستند. این کلیدواژه‌ها بیشتر در وبلاگ شرکت، ایمیل مارکتینگ و... به‌کار می‌روند. با استفاده از ابزارهای رایگان می‌توانید کلیدواژه‌هایی بیابید که در‌حال‌حاضر، ترافیک بیشتری به‌سمت وب‌سایت شما می‌فرستند.

نکته‌: مشخصه‌ی بهترین کلیدواژه‌هایی که ازطریق این ابزارها پیدا می‌شوند، رقابت کم و ترافیک زیاد است. به‌عبارت‌ِدیگر، بسیاری از مردم این کلیدواژه‌ها را جست‌وجو می‌کنند؛ اما نتایج زیادی برای آن‌ها نمایش داده نمی‌شود.

 Defining Success

تعریف موفقیت

استارتاپ‌های مختلف به شیوه‌های متفاوتی موفقیت را تعریف می‌کنند. به‌عنوان‌ مثال، برای استارتاپ A پانصد مشترک یا ثبت‌نام جدید در هر ماه، موفقیت درخورتوجهی محسوب می‌شود؛ درحالی‌که استارتاپ B کسب درآمد ۵۰,۰۰۰ دلاری در هرماه را موفقیت می‌داند. هر ایده‌ای که از موفقیت استارتاپ دارید، باید آن را در همان مراحل اولیه تعریف کنید و به همه‌ی اعضای تیم اطلاع دهید. مطمئن شوید همه‌ی اعضای استارتاپ تعریف شما از موفقیت را می‌دانند و آماده‌اند به‌سمت آن حرکت کنند.

فرقی نمی‌کند موفقیت را با کسب سود، درآمد، اشتراک یا هر چیز دیگری تعریف کرده‌اید. مهم این است که در ایده‌ی خود ثبات داشته باشید و هدف استارتاپ را به رشد واقعی مرتبط کنید. پس، به ایده‌ی انتخابی‌تان متعهد بمانید.

تنظیم متریک‌های اصلی

مشخص‌کردن متریک‌ها نیز به‌همان اندازه‌ی تعریف موفقیت مهم است. همان‌طورکه نباید در تعریف موفقیت افراط کنید، نباید متریک‌های غیرواقعی و بی‌فایده‌ای انتخاب کنید. مطمئن شوید متریک‌های اصلی شما دقیقا اندازه‌گیری‌شدنی و خاص هستند. به‌عنوان‌ مثال، فرض کنید موفقیت استارتاپ را با عنوان ۵۰۰ ثبت‌نام جدید در ماه تعریف کرده‌اید. شما می‌توانید نرخ تبدیل سه تماس برای ثبت‌نام را اندازه‌گیری کنید؛ اما هدف این است که چند معیار بسیار ارزشمند را براساس اقدام‌های انجام‌شده در سراسر قیف خرید مشتری انتخاب کنید؛ مثلا ثبت‌نام، اشتراک خبرنامه، دانلود ای-بوک (کتاب الکترونیکی). سعی نکنید همه‌چیز را اندازه‌گیری کنید. فقط روی چند شاخص مهم موفقیت متمرکز شوید.

نکته: اگر از ابتدا متریک‌های پایه را تنظیم کنید، راحت‌تر می‌توانید رشد کسب‌وکار خود را بسنجید.

Estimating a Conversion Rate

برآورد نرخ تبدیل

گام بعدی، تعیین نرخ تبدیل و ارزش‌ها است. برای نمونه، ثبت‌نام در خبرنامه‌ی استارتاپ را در نظر بگیرید. ثبت‌نام ۱۰۰ خبرنامه‌ی جدید در هرماه می‌تواند رشدی فوق‌العاده محسوب شود؛ البته اگر نرخ تبدیل شما ۲۰ درصد باشد. نرخ تبدیل ۲۰ درصدی به این معنا است که ۲۰ درصد از کل افراد مشترک خبرنامه‌ی شما به مشتریانی تبدیل می‌شوند که برای محصولاتتان پول می‌پردازند. اگر نرخ تبدیل شما ۱ درصد باشد، ثبت‌نام ۱۰۰ نفر در خبرنامه‌ی شرکت خبر درخورتوجهی نیست.

شما باید براساس داده‌های تاریخی استارتاپ، نرخ تبدیل مشتریان بالقوه یا لیدهای استارتاپ را برآورد کنید. سپس، همین عملیات را برای محاسبه‌ی ارزش عمر هر مشتری انجام دهید. اگر بدانید چه درصدی از مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی تبدیل می‌شوند و هریک از آن‌ها چه ارزش یا درآمدی برای استارتاپ ایجاد می‌کنند، می‌توانید ارزش‌هایی برای تکمیل اهداف مشخص کنید.


راهنمای جامع توسعه قیف فروش

قیف فروش بخش مهمی از فرایند فروش است که تجربه‌ی مخاطبان بالقوه از شرکت را شکل می‌دهد و عامل تعیین‌کننده‌ی خرید نهایی شناخته می‌شود.

قیف فروش درحقیقت، سفر مشتری یا مسیر مخاطبان بالقوه است که در فاصله‌ی زمانی «آگاهی از برند» تا لحظه‌ی «اقدام خرید» طی می‌شود. معمولا در حوزه‌ی بازاریابی و فروش، این سفر را با تصویری گرافیکی نشان می‌دهند که توسعه‌ی «لید» را به مجموعه‌ای از مراحل افزایش تعامل و اعتماد تقسیم می‌کند.

آماده‌سازی سند قیف فروش به تیم‌ها کمک می‌کند فعالیت‌های بازاریابی و فروش مرتبط را شناسایی کنند؛ فعالیت‌هایی که به اعتمادسازی و افزایش تعامل مشتریان بالقوه منجر می‌شود. پس از تصویرسازی این وظایف، تیم به‌کمک ابزارهای CRM لیدها را مدیریت می‌کند و روی وظایف و مسئولیت‌های خود متمرکز می‌ماند و تلاش‌های بعدی خود را اولویت‌بندی می‌کند. در این مطلب، مفاهیم و مراحل کامل ساخت و بهبود قیف فروش را برای شما شرح می‌دهیم.

Sales Funnel

قیف فروش چیست؟

پیش‌ازآنکه از مزایای ساخت قیف فروش صحبت کنیم، بیایید مفاهیم پایه‌ای آن را باهم مرور کنیم. اصولا در طول فرایند فروش، با سه گروه از مردم در ارتباط هستیم:

  • لیدها یا مخاطبان بالقوه
  • مشتریان بالقوه
  • مشتریان

«لید» کسی است که از وجود شرکت و محصول شما باخبر می‌شود یا حتی کسی است که به‌دنبال خرید است؛ هرچند هنوز با محصول شما آشنا نشده باشد. همان‌طورکه می‌بینید، گروه لیدها بسیار بزرگ خواهد بود؛ هرچند شما بعدا از این گروه لیدهای واجدشرایط را انتخاب می‌کنید؛ یعنی لیدهایی که از ویژگی‌های خاصی برخوردار هستند و به‌احتمال بیشتری به مشتریان شما تبدیل می‌شوند. به‌عنوان‌ مثال، اگر غذای حیوانات خانگی می‌فروشید، افراد دارای حیوان خانگی را درمقایسه‌با افراد منتشرکننده‌ی عکس حیوانات خانگی در وبلاگشان، بیشتر واجدشرایط می‌دانید.  

«مخاطب بالقوه» (Prospect) واژه‌ای است که برحسب نوع شرکت استفاده‌های مختلفی دارد. در بسیاری از مواقع، مخاطب بالقوه را با لیدهای واجدشرایط یکی میدانیم. بااین‌حال، اگر به‌دنبال معنی دقیق‌تر این واژه باشید، مخاطبان بالقوه افرادی هستند که به‌نوعی با شرکت شما در تماس بوده‌اند و هنوزهم به کار شما علاقه‌مند هستند. بنابراین، همه‌ی مخاطبان بالقوه لید هستند؛ ولی عکس این جمله درست نیست.

سومین گروه مشتریانی هستند که همه‌ی ما آن‌ها را می‌شناسیم. «مشتریان» افرادی هستند که از شما خرید کرده‌اند. در سطحی بالاتر، می‌توانید مشتریانی را که فقط یک‌بار از شما خرید کرده‌اند، از مشتریانی متمایز کنید که چندین‌بار خرید کرده‌اند. گروه دوم «مشتریان تکراری» نامیده می‌شوند.

همه‌ی این افراد نقش خاصی در قیف فروش شما ایفا می‌کنند. برای مجسم‌کردن قیف فروش، می‌توانید هرم برعکس یا قیف آشپزخانه را در ذهن خود تصور کنید. به تصویر زیر توجه کنید:

Sales Funnel: The Ultimate Guide

همان‌طورکه می‌بینید، لیدها در بالای قیف قرار دارند. این بخش جایی است که شما شبکه‌ی وسیعی راه‌اندازی و سعی می‌کنید تاحدممکن لیدهای بیشتری به قیف فروش خود وارد کنید.

درصد کمی از این لیدها مخاطبان بالقوه‌ی شما خواهند بود؛ یعنی افرادی که واقعا به محصول یا خدمات شما علاقه‌مند هستند و شرایط خرید را نیز دارند. درواقع، ما با نوعی بازی اعداد رو‌به‌رو هستیم. هرچه لیدهای بهتری به قیف فروش جذب کنید، مخاطبان بالقوه‌ی بیشتری خواهید داشت. این موضوع خیلی مهم است؛ زیرا مخاطبان بالقوه‌ی بیشتر به‌معنی افزایش نرخ مشتریان واقعی شما در آینده است.

آخرین بخش قیف ساده‌ی فروش ما به مشتریان اختصاص دارد. درصد کمی از افرا علاقه‌مند به محصولات شما سرانجام خرید می‌کنند. نکته‌ی مهم محاسبه‌ی درصد افرادی است که در قیف فروش به بخش پایین می‌رسند. بنابراین، هنگام کار با قیف فروش، باید دو هدف را دنبال کنید:

  • یافتن لیدهای وفادار و هدایت آن‌ها به فرایند
  • افزایش نرخ افرادی که در قیف فروش به پایین حرکت می‌کنند.

اگر دوست دارید فروش بیشتری تجربه کنید، باید هر دو هدف را جدی تلقی کنید. البته، تصویر بالا نسخه‌ی بسیار ساده‌شده‌ی قیف فروش است. در این مرحله، نگاهی می‌اندازیم به فرایند عمومی فروش و تطبیق آن با قیف بالا.

The Sales Process

فرایند فروش

ویژگی‌های فرایند فروش به نوع محصولی بستگی دارد که تولید می‌کنید؛ اما معمولا در اغلب فرایندها، مشتریان مسیر زیر را طی می‌کنند:

آگاهی: در اولین مرحله، باید مشتریان بالقوه را از وجود محصول خود باخبر کنید. برای این منظور، می‌توانید از روش‌های مختلفی مانند بازاریابی رسانه‌های اجتماعی، بازاریابی ایمیلی، تماس‌های سرد (Cold Calls)، شرکت در رویدادها، تبلیغات و بازاریابی دهان‌به‌دهان استفاده کنید. اینکه چگونه می‌خواهید دیگران را از محصول خودآگاه کنید، واقعا به نوع محصولتان برمی‌گردد. به‌عنوان‌ مثال، اگر طراح برنامه‌های تلفن‌همراه هستید، بازاریابی موبایلی راه مؤثرتری برای آگاه‌سازی لیدها است؛ اما اگر محصول شما ماشین چمن‌زنی و قطعات مرتبط با آن است، تبلیغات سنّتی در رادیو راه بهتری برای معرفی برندتان محسوب می‌شود.

آموزش: در مرحله‌ی بعد، باید به مخاطبان بالقوه‌ی خود آموزش دهید. منظور از آموزش، این است که به مردم یاد دهید چرا به محصولات یا خدمت شما نیاز دارند و این محصولات یا خدمات چگونه کار می‌کند. در این مرحله، می‌توانید پروموت‌کردن فروش را آغاز کنید؛ ولی افراط در اقدامات پروموت، تاحدی مشتریان را دل‌زده می‌کند. درعوض، بهتر است به راه‌های دوست‌شدن با مشتریان بالقوه فکر کنید.

ارزیابی: مخاطبان بالقوه می‌خواهند بررسی کنند که خریدکردن از شما بهترین گزینه است یا خیر. در این مرحله، بهتر است کمی عقب بمانید و به آن‌ها اجازه دهید ارزیابی خود را انجام دهند. بازهم بسته به صنعتی که در آن کار می‌کنید، ممکن است نسخه‌ای آزمایشی یا دمو محصول را دراختیار مشتریان قرار دهید تا آن را امتحان کنند. اگر فروش مستقیم ندارید، فیلم و ویدئو به‌کمک شما می‌آید. معمولا مخاطبان بالقوه در مرحله‌ی ارزیابی، می‌خواهند درباره‌ی خرید احتمالی خود با دیگران صحبت کنند. بنابراین، پایه‌ی طرفداران وفادار در همین مرحله ساخته می‌شود.


راهنمای جامع کمپین‌های بازاریابی

بسیاری از مردم دنیا با شنیدن اصطلاح «کمپین بازاریابی» بلافاصله برندهای محبوب خود را در ذهن تداعی می‌کنند. تأثیر کمپین‌های بازاریابی تا مدت‌ها بعد از اولین خرید با ما است. چرا؟ کمپین‌های بازاریابی شرکت‌ها را به‌یادماندنی و با ارتقا و ترویج تلاشی متمرکز، مصرف‌کنندگان را به‌سمت اقدام دلخواه خود هدایت می‌کنند. به‌علاوه، به برندها نیز هویت و شخصیت و شور و هیجان می‌بخشند.

کمپین‌های بازاریابی می‌توانند برای کسب‌وکارتان نیز مزایای زیادی داشته باشند. تاکنون در مقالات متنوع حوزه‌ی بازاریابی و برندینگ، ابزارها و تکنیک‌های مهم کمپین‌های بازاریابی را با شما به‌اشتراک گذاشته‌ایم. در این مطلب، تلاش کرده‌ایم راهنمای کامل و خلاصه‌شده‌ای دراین‌زمینه جمع‌آوری کنیم که با اجرای گام‌به‌گام آن، به رویکرد موفقی درباره‌ی اهداف بازاریابی شرکت می‌رسید.

What

کمپین بازاریابی چیست؟

کمپین‌های بازاریابی تلاش‌های سازمان‌یافته و استراتژیکی هستند که اهداف خاص شرکت مانند افزایش آگاهی از محصول جدید یا ثبت بازخورد مشتری را پروموت می‌کنند. کمپین‌های بازاریابی برای دسترسی به مشتریان، از راه‌های مختلفی وارد می‌شوند و ترکیبی از رسانه‌ها، ایمیل، تبلیغات چاپی، تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، پرداخت بابت هر کلیک و رسانه‌های اجتماعی را هدف قرار می‌دهند.

کمپین‌های بازاریابی همه‌ی تلاش‌های بازاریابی برند را پوشش نمی‌دهند. درحقیقت کلمه‌ی کمپین «مجموعه‌ی پیوسته‌ای از عملیات طراحی‌شده برای دستیابی به اهداف خاص» تعریف می‌شود. به‌همین‌دلیل، سیاست‌مداران در رقابت‌های انتخاباتی و نظامیان در مبارزه‌های خاص به برگزاری کمپین روی می‌آورند.

کمپین‌های بازاریابی عالی تم پیوسته‌ای را دنبال می‌کنند و ایده یا هدف متمرکزی را ترویج می‌کنند که در ادامه‌ی مطلب، درباره‌ی آن صحبت می‌کنیم. برای مثال، هر آگهی تبلیغاتی نایک را که می‌بینید، احتمالا بخشی از کمپین بازاریابی نیست؛ اما اگر در خیابان بیلبورد تبلیغاتی نایک را مشاهده کنید و در اینستاگرام پست‌هایی را شاهد باشید که نایک پشتیبانی می‌کند و ایمیلی هم از شرکت نایک دریافت کنید و متوجه شوید همگی محصولات مشابهی را تبلیغ می‌کنند، مسلما شاهد کمپین بازاریابی هستید.

کمپین تبلیغاتی با کمپین بازاریابی متفاوت است؛ زیرا همان‌طورکه می‌دانید تبلیغات زیرمجموعه‌ای از بازاریابی محسوب می‌شود. بازاریابی یعنی شرکتی تلاش می‌کند آگاهی مردم از برند خود را افزایش دهد و مشتریان را به خریدکردن ترغیب کند. درحالی‌که تبلیغات فرایند خلق پیام‌های متقاعدکننده درباره‌ی اهداف بازاریابی است.

ازلحاظ کمپین‌ها، کمپین تبلیغاتی ممکن است بخشی از استراتژی کمپین بازاریابی بزرگ‌تری باشد. به‌عنوان‌ مثال، اگر شرکت نایک کمپینی برای معرفی محصولات جدیدش راه‌اندازی کند، تبلیغات محصولات بخشی از تلاش‌های وسیع‌تر بازاریابی خواهد بود که احتمالا کانال‌های دیگری نظیر ایمیل و رسانه‌های اجتماعی و جست‌وجوی پرداختی را نیز شامل می‌شود.

بنابراین، کمپین‌ها تلاش‌های متمرکز و هوشمندانه‌ی بازاریابی هستند که هدف منحصربه‌فردی دنبال می‌کنند.

Create a Successful Marketing Campaign

چگونه کمپین موفق بازاریابی را راه‌اندازی و مدیریت کنیم؟

شاید فکر کنید طراحی کمپین کامل کار بسیار پیچیده‌ای است؛ اما هر کمپین از فرایند واضحی پیروی می‌کند؛ فقط به این شرط که مراحل آن را با دقت و صحیح اجرا کنید. برنامه‌ریزی کمپین درست به‌اندازه‌ی طراحی آیتم‌های جالبی مانند تبلیغات خلاقانه اهمیت دارد. پیش از ایجاد یا ساخت آنچه مخاطبان می‌بینند، باید به موضوع مهمی فکر کنید: می‌خواهید وقتی مخاطبان محتوای شما را مشاهده کردند یا شنیدند یا خواندند، چه‌ کاری انجام دهند؟

در این بخش، می‌خواهیم قالب اصلی کمپین بازاریابی را برایتان بازسازی کنیم. سعی کنید به سؤالات مطرح‌شده تاحدممکن دقیق جواب دهید تا بتوانید رویکرد کامل و موفقی برای کمپین بعدی شرکت خود توسعه دهید. تأکید می‌کنیم هیچ مرحله‌ای را دستِ‌کم یا نادیده نگیرید. جوابی که به سؤالات قبلی می‌دهید، ایده و پاسخ‌های بعدی شما را در طول فرایند جهت‌دهی می‌کند.

برنامه‌ریزی کمپین بازاریابی

برنامه‌ریزی یکی از مراحل حیاتی‌ است که بازدهی و کارایی کمپین شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. مرحله‌ای برنامه‌ریزی مشخص می‌کند چگونه موفقیت کمپین را اندازه‌گیری می‌کنید و اگر مسائل طبق انتظار پیش نرفت، تیم و کمپین خود را چگونه هدایت می‌کنید.

Purpose and Goal of Campaign

۱. هدف اصلی و اهداف میان‌مدت کمپین شما چیست؟

به‌بیان ساده، چرا می‌خواهید کمپین بازاریابی راه‌اندازی کنید؟ می‌خواهید این کمپین چه خدمتی به کسب‌وکارتان کند؟ اگر در تعیین اهداف، با مشکل مواجه‌اید، از مقیاس وسیع‌تر شروع کنید. اهداف زیر را مرور کنید و ببینید کدام‌یک بیشتر با شرکتتان سازگار است:

  • پروموت محصول یا سرویس جدید
  • افزایش سطح آگاهی از برند
  • جمع‌آوری بازخورد یا محتوای مشتریان
  • درآمدزایی
  • بهبود مشارکت کاربران
  • تبلیغ رویداد آتی

مشخصا این فهرست کامل نیست؛ اما لااقل ایده‌ی مناسبی از اهداف کلی کسب‌وکار دراختیارتان قرار می‌دهد که به‌کمک کمپین‌های بازاریابی دست‌یافتنی هستند. زمانی‌که هدف کمپین را مشخص کردید، باید آن را به‌صورت SMART مرتب و رده‌بندی کنید. SMART، یعنی هدف باید مشخص (Specific)، اندازه‌گیری‌شدنی (Measurable)، دست‌یافتنی (Attainable)، مرتبط (Relevant) و به‌موقع (Timely) باشد. فرض کنید می‌خواهیم هدف «جمع‌آوری بازخورد از مخاطبان» را به‌صورت SMART درآوریم. به‌جای اینکه بگوییم: «هدف کمپین بازاریابی ما جمع‌آوری محتوا و بازخورد مشتریان است»، می‌گوییم: «هدف کمپین بازاریابی جمع‌آوری محتوای تولیدی کاربر از ۱۰۰ مشتری، ازطریق هشتگی برندشده در اینستاگرام است که خطِ‌تولید جدید ما را تا تاریخ ... به‌طور واضح بازتاب دهند».


محتوای تولیدشده کاربر؛ راهی مقرون‌به‌صرفه و تأثیرگذار برای بازاریابی

محتوای تولیدشده‌ی کاربر یکی از روش‌های مؤثر و مقرون‌به‌صرفه برای برگزاری کمپین‌های تبلیغاتی و افزایش ارتباطات برند با مشتری است.

زمانی‌که از خریدن محصول یا خدمت جدید صحبت به‌میان می‌آید، مشتری به حرف چه کسی بیشتر توجه می‌کند؟ برندی که محصولات خود را تبلیغ می‌کند یا شخصی که پیش‌ازاین محصول را امتحان کرده و کیفیت آن را تضمین می‌کند؟ مطمئنا همه‌ی ما گزینه‌ی دوم را ترجیح می‌دهیم و به حرف دوستان یا اعضای خانواده اعتماد بیشتری می‌کنیم که پیش از ما محصول یا خدمات مدنظر را امتحان کرده‌اند.

به‌عبارتِ‌دیگر، پیش از خرید محصول، نظر افراد معتمد خود را جویا می‌شویم و سپس براساس آن، تصمیم‌گیری می‌کنیم. این، دقیقا همان مفهوم محتوای تولید‌شده‌ی کاربر است. محتوای تولیدشده‌ی کاربر (User-generated content) که به‌اختصار UGC گفته می‌شود، محتوایی است که کاربران و مشتریان درباره‌ی برند یا محصولات آن تولید می‌کنند و به‌اشتراک می‌گذارند.

UGC رایگان است و کاملا به محتوایی بستگی دارد که کاربر در شبکه‌های اجتماعی یا سایر پلتفرم‌ها به‌اشتراک می‌گذارد. درواقع، محتوای تولیدشده‌ی کاربر روشی مؤثر برای افزایش ارتباط برند با مخاطبان خود است. طبق گزارش AdWeek، حدود ۸۵ درصد از کاربران معتقدند محتوای بصری تولید‌شده‌ی سایر مشتریان برند درمقایسه‌با عکس یا ویدئوهای تولید‌شده‌ی برند، نقش پررنگ‌تری در تصمیم‌گیری آن‌ها ایفا کرده است. نکاتی که هنگام استفاده از محتوای تولید‌شده‌ی کاربر باید رعایت کنید، عبارت‌اند از:

  • محتوای تولیدشده باید اصیل و معتبر باشد.
  • محتوای تولیدشده باید برای کاربران مختلف به‌اشتراک گذاشته شود.
  • به مخاطبان نشان دهید عضوی از جامعه‌ای بزرگ هستند.
  • محتوای تولیدشده را به‌یادماندنی و سرگرم‌کننده کنید.

استفاده از محتوای تولیدشده‌ی کاربر در‌حال‌گسترش است و به راهی سرگرم‌کننده و مطمئن برای افزایش ارتباط برند با مشتری تبدیل می‌شود. درادامه، مثال‌هایی را بررسی می‌کنیم که می‌توانید از محتوای تولیدشده‌ی کاربر برای کسب‌وکارتان استفاده کنید.

content

۱. راه‌اندازی یک مسابقه‌ی تولید محتوا

انگیزه‌‌دادن به مخاطبان، یکی از راه‌های مؤثر برای به‌اشتراک‌گذاشتن محتوای مدنظر به‌وسیله‌ی کاربران است. کمپین‌های تبلیغاتی موفق، کمپین‌هایی هستند که ارزش مخاطبان برند را افزایش می‌دهند. به‌عنوان مثال، می‌توانید یکی از محصولات خود را به‌عنوان جایزه به آن‌ها اهدا کنید.

بااین‌حال، بهتر است در انجام این کار زیاده‌روی نکنید. نتیجه‌ی نظرسنجی از ۴۰۰ مشتری نشان می‌دهد تنها ۳۲ درصد مردم با هدف برنده‌شدن جایزه در مسابقات شرکت می‌کنند و محتوای تولیدشده‌ی خود را به‌اشتراک می‌گذارند. درمقابل، ۶۰ درصد مردم ترجیح می‌دهند محتوای خود را به‌منظور افزایش تعداد لایک یا اشتراک‌گذاری مجدد آن به‌وسیله‌ی برند معروف منتشر کنند.

برای نمونه، برند دوربین عکاسی کانن در کمپین‌های تبلیغاتی خود از مخاطبان می‌خواهد عکس‌های گرفته‌شده با دوربین این شرکت را با دیگران به‌اشتراک بگذارند. کاربران عکس‌هایی که با دوربین کانن گرفته‌اند، در صفحات مجازی خود و با هشتگ مسابقه به‌اشتراک می گذارند و کانن با انتخاب بهترین عکس، برنده را در صفحه‌ی خود معرفی می‌کند. بدین‌ترتیب، سایر مخاطبان نیز برای شرکت در مسابقه تشویق می‌شوند.

۲. استفاده از داده‌های کاربران

دنبال‌کنندگان هر کسب‌وکار در شبکه‌های اجتماعی، نقش مهمی در کمپین‌های محتوای تولید‌شده‌ی کاربر ایفا می‌کنند. کلمات کلیدی مرتبط با کسب‌وکار خود را شناسایی و آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی جست‌وجو کنید. بعد از پیداکردن محتوای به‌اشتراک گذاشته‌شده‌ی کاربران به آن‌ها پیغام دهید.

فرستادن ایمیل یا پیغام در شبکه‌های اجتماعی، مانند اینستاگرام و فیسبوک، معمولا بهترین راه برقراری ارتباط با مخاطب است. همیشه پیش از اشتراک‌گذاری مجدد محتوای تولید‌شده‌ی کاربر از آن‌ها اجازه بگیرید.

اسپاتیفای در سال ۲۰۱۶، با استفاده از بیلبوردهای تبلیغاتی کمپین جالبی در آمریکا و انگلیس و فرانسه طراحی کرد. این شرکت کمپین خود را براساس داده‌ی کاربران و عادت‌ها و رفتارهای آنان طراحی کرده بود. بدین‌صورت که کارهایی جالب و عجیبی را در بیلبوردهای تبلیغاتی نوشته بود که کاربران تا‌به‌حال در پلتفرم اسپاتیفای انجام داده بودند. این کمپین به‌اندازه‌ای موفق بود که اسپاتیفای تا چند سال بعد، از همین روش برای تبلیغ برند خود استفاده می‌کرد.

content marketing

۳. افزایش ارزش اشتراک‌گذاری محتوای تولیدشده

تولید محتوای باکیفیت، تنها زمانی ارزش دارد که درگیرکننده باشد و با دیگران به‌اشتراک گذاشته شود. چه عاملی باعث می‌شود کاربر هنگام خواندن مطالب مختلف در شبکه‌های اجتماعی، پستی از یک برند را برای دوستان خود به‌اشتراک بگذارد؟

تیم بازاریابی کوکاکولا در سال ۲۰۱۱، ایده‌ی جالبی برای کمپین تبلیغاتی خود ارائه داد؛ بدین‌شکل که ۱۵۰ نام معروف را روی بطری‌های خود چاپ کرد و از مشتریان خواست تصویر بطری را با دیگران به‌اشتراک بگذارند. بعد از اجرای کمپین، مردم بطری محبوب خود را می‌خریدند و تصویر آن را در صفحات مجازی با دوستان خود به‌اشتراک می‌گذاشتند. این کمپین تبلیغاتی به‌اندازه‌ای موفق بود که در ۸۰ کشور دیگر نیز اجرا شد و تمام آن‌ها موفقیت‌آمیز بودند.

هنگام برگزاری کمپین‌های UGC، هشتگ مخصوصی طراحی کنید تا پیگیری آن‌ها راحت‌تر باشد. همچنین، اقدام به عمل واضحی طراحی کنید و از مخاطبان خود بخواهید پست را با دیگران به‌اشتراک بگذارند. انجام این کار شاید ساده به‌نظر برسد؛ اما استفاده از یک یا چند لغت نامناسب باعث می‌شود مخاطب از اشتراک‌گذاری پست با دوستان خود منصرف شود.

۴. تبدیل‌کردن اشتیاق مشتری به محتوا

هدف مردم از حضور در شبکه‌های اجتماعی این است که به دیگران بگویند چه شخصیتی دارند و با دوستان خود در ارتباط باشند و برندهای محبوب خود را دنبال کنند. بنابراین، علاقه‌مندی و اشتیاق مخاطبان خود را پیدا کنید و ببینید این افراد به چه نوع محتوایی علاقه‌مند هستند و هرچند وقت یک‌بار محتوای دلخواه خود را با دیگران به‌اشتراک می‌گذارند.

به‌عنوان مثال، بینش مخاطبان فیسبوک (Facebook Audience Insights) یکی از راه‌های مؤثر شناخت مخاطبان از روی صفحه‌های لایک‌کرده‌، میزان استفاده از فیسبوک، خریدهای آنلاین، موقعیت جغرافیایی و زبانی آن‌ها است. هشتگ‌های توییتر و اینستاگرام و نیز پست‌های به‌اشتراک گذاشته‌شده در لینکدین، راه‌های دیگری برای شناخت مخاطب و موضوعات پرطرفدار هستند که می‌توانید کمپین‌های تبلیغاتی خود را براساس آن‌ها طراحی کنید.

آموزش سئو و بهینه سازی سایت

۱ . بهینه‌سازی موتورهای جستجو (SEO) یا سئو سایت چیست؟
سئو (بهینه سازی تارنما در گوگل) یک‌ سلسله بازاریابی است و تمرکزش بر آن است لغایت در نتایج موتورهای جستجو بیشتر دیده شوید. سئو وب سایت دربرگیرنده تمام پارامترها و اقداماتی است که شما برای کسب رتبه در گوگل و دیگر موتورهای جستجو , افزایش ترافیک ورودی به سایت و آگاه شدن موتورهای جستجو از وب سایتتان انجام می دهید. جنبه‌های بسیاری برای  سئو  هستی دارد، از بهینه سازی وب سایت برای واژه ها کلیدی گرفته لغایت ساخت لینک های داخلی و اخذ بک لینک از سایت های مرتبط, که کل را دربرگیرنده می شود. در این آموزش سئو وردپرس رایگان به رسیدگی نحوه بهینه سازی وب سایت وردپرس در گوگل و موتورهای جستجو پرداخته ایم. بنابراین در انتهای آموزش یاد می گیرید چطور سایت وردپرس خود را سئو کنید.
دقت داشته باشید بهینه سازی سایت فقط برای موتورهای جستجو نیست بلکه شما باید طراحی سایت و سئو خود را برای کاربران تان سپریدن دهید.

 


۲ . چرا وب ‌سایت من بیچارگی به بهینه ‌سازی در گوگل و موتورهای جستجو دارد؟
اکثر شدامد وب توسط موتورهای جستجو عمده تجاری، مانند گوگل، بینگ و یاهو ایجاد می‌شود. اگرچه رسانه‌های اجتماعی و انواع سایر ترافیک‌ها در ایجاد بازدیدکننده به وب‌سایت شما تأثیر دارند، ولی موتورهای جستجو اصلی‌ترین روش هدایت برای کاربران اینترنتی هستند.
موتورهای جستجو با پروا به محتوای ارائه‌شده بدست شما ترافیک هدفمندی برای کاربرانی که آن را جستجو می‌کنند، فراهم می‌کند.  اگر موتورهای جستجو نتوانند سایت شما را پیدا کنند و یا شما نتوانید مطالب خود را به پایگاه داده‌های آن‌ها اضافه کنید، فرصت‌های غیر قابل باور را برای برپایی ترافیک در سایتتان از دست خواهید داد.
جستجوی پرس‌وجوها – کلماتی که کاربران در جعبه جستجو تایپ می‌کنند، ارزش فوق‌العاده‌ای را حمل می‌کنند. تجربه نشان دیتا است که ترافیک موتور جستجو می‌تواند مایه کامیابی و یا شکست یک سازمان شود. شدامد هدفمند به یک وب‌سایت می‌تواند مایه تبلیغات، درآمد و بی‌نظیری و بدون رقیب بودن در بازاریابی را فراهم کند. بنابراین سرمایه‌گذاری در سئو و بهینه ‌سازی سایت برای موتورهای جستجو از دسته گوگل می‌تواند نرخ استثنایی از مراجعت سرمایه را در مقایسه با گونه ها دیگر روش‌های بازاریابی به هستی آورد.

 


۳ . چرا نمی‌توانم موتورهای جستجو را بدون بهینه ‌سازی سایت و سئو به سایتم سوق دهم؟
اگرچه موتورهای جستجو هوشمندند، اما آن‌ها هنوز هم دربایستن به کمک دارند. موتورهای جستجو اصلی دائم به پیگیری شفا فنّاوری‌شان جهت خزیدن در وب به‌صورت عمیق‌تر و ارجاع نتایج بهتری برای کاربران هستند. بااین‌حال، محدودیت هایی در باره اینکه چطور موتورهای جستجو عمل کنند وجود دارد. اگرچه بهینه ‌سازی و سئو سایت به‌صورت صحیح می‌تواند برای شما هزاران بازدیدکننده و افزایش توجه خالص به هستی آورد، اما حرکت اشتباه می‌تواند باعث مخفی شدن و یا دفن سایت در اعماق نتایج جستجو (که در دید دست کم است) شود.
علاوه برساخت محتوای در دسترس برای موتورهای جستجو، SEO  در ضمن طوری مایه افزایش رتبه‌بندی محتوای پیمان داده خواهد شد که دران موتورهای جستجو به‌آسانی آن را پیدا خواهند کرد. اینترنت به‌طور فزاینده‌ای در حال تبدیل‌شدن به چشم وهمچشمی است و شرکت‌هایی که از  SEO استفاده می‌کنند مزیت عمده‌ای در جذب بازدیدکننده و مشتری دارند.