انسانها از روشهای مختلفی یاد میگیرند احد از روشهای یادگیری، یادگیری مشاهده ای است یعنی از راه تماشا یکدیگر رفتارها و تفکرات متفاوتی را یاد میگیرند، متاسفانه مشاهده صرف و بکار نبردن تفکر و پیمان ندادن کران مشخص میتواند صدماتی متعاقب داشته باشد. بعنوان مثال گونه ها مقایسهها، که در ابعاد مختلف فردی- اجتماعی، رفتاری، عاطفی و هیجانی رخداد میافتد دشواری ها متعددی برای فرد بوجود میآورد. بنابراین نه فقط لازم است در ارتباط با مشاهدات فکر کنید، بلکه ضروریست مرزی برای خود داشته باشید. سرحدات در شکلهای مختلفی معنا پیدا میکند؛ مرز نگریستن کردن، کران صمیمت، حتماً رفتار، حد کلام، کران تماس فیزیکی. بی گمان داشتن و تفکر کردن به شما کمک میکند لغایت ترازمندی و میانه روی را در رفتار خود حفظ کنید و از دشواری ها انبوه آن در امان باشید.
گرداب سنجش
مقایسه کردن دشواری ها متعددی برای فرد دارد. زیرا افراد معمولا بدترین چیزهای خود را با بهترین چیزهای سایرین مقایسه میکنند در نتیجه حس خواری و سستی نسبت به سایرین در فرد ایجاد میشود، از جانب دیگر سنجش خویش با سایرین واپسین،انجام و مرزی ندارد بدلیل اینکه امکانات، تواناییها و سزاواری های افراد زیاد گوناگون و مفصل است. بنابراین خوشنودی و لذت بردن از حیات را از بین میبرد در حالیکه زندگی جاده زیباییست که افراد با منحصر و بی همتا بودن خود، با تلاش و تفکر پسندیده با نگرش و باورهای تندرست می توانند زندگی خویش را رقم زنند.
انواع مقایسه
- سنجش در آموختههای جنسی: عمده یادگیری آموختههای جنسی کسان از راه کانالها، فیلمهای جنسی و از طریق گفتگو با دیگران است که گاه آموخته های نادرستی را برای افراد ایجاد میکند. مانند؛ فیلمهای پورنوگرافی که فرد یک سری انتظارات غیرواقع بینانه از همسر دارد که زمینه ها رنجش و دوری عاطفی زوجین را بهمراه میآورد.
- سنجش اندامها: سبقت کردن در زیبایی اندام ها معضلات خاص خود را دارد. مسلما در این زمینه حتماً تعریف شدهی وجود ندارد و زیبای مرزی ندارد و چیزی مطلقی نیست. فلذا وقتی در گرداب سنجش های اینچنینی پیمان میگیرید نتیجه آن عمل جراحی در قسمتهای مختلفی از بدن میشود.
- مقایسه ظاهر: " مثل فلانی لباس بپوش" یا " برو از فلانی یاد بگیر" چنین سنجش های بدون توجه به احساسات و عواطف همسر باعث آزردگی، لجاجت، سوءظن و خوارداشت طرف مقابل خواهد شد.
می خواهم خودم باشم
یاد اخذ از سایرین محاسن زیاد زیادی دارد از جمله اینکه سررسید زیادی را صرف یکسری یادگیریهای تکراری نمیکنید و از این روش آموزشهای مناسبی میبینید و در معرض ایدهها و پیشرفتهای اکثریت قرار میگیرید. ولی جنبههای منفی آن زمانی است که به مقایسه کردن ناسودمند گرفتار میشوید در حالیکه توجه به تواناییها و قابلیتها در جهت توانمندتر شدن و برطرف نکات ناتوانی میتواند شما در بهره گیری از آموخته های درست مدد رساند.
هدف در زندگی : قصد مسیر حیات را صریح می کند الی از پیشرفتهای خویش خشنود باشید و خوشنودی خاطر شما توسط آید و می دانید از سایرین چه چیزهای بیاموزید تا کمک کننده باشد نه صدمه زننده.
برنامه ریزی: داشتن برنامهی منظم برای رسیدن به هدف فرد را امیدوارتر میکند و او را از سنجش های نادرست بعید میکند. در یادگیریها بایسته است تفکر کردن را سرلوحه خود قرار دهید تا از دشواری ها و مصیبتهای آن بعید بمانید و دائم به این مسئله توجه داشته باشید انسان موجودی منحصر به فردیست.
مقایسه توانایی و سزاواری خویش با گذشته خویش و توجه به ترقی و کامیابی تدریجی کمک میکند تا خودباوری بالاتری برخوردار شوید. قدردان و سپاسگذار داشته های خود باشید تا رضایت خاطر و تسکین بیشتری بدست آورید و به نقاط ضعف خود نیز توجه کنید الی برای بهتر شدن آنها کوشش کنید و در عین حال بدانید هیچ کسی بی عیب و نقض نیست.
1. داشتن دوستان زیاد زیاد، یا بسیار ناچیز در فضای مجازی
مطالعات نشانه داده است که ملت افرادی که در شبکه های مجازی مانند فیسبوک دوستان بسیار زیادی برادر ندارند. انگیزه این رفتار می تواند این باشد که آنها انگار میکنند این افراد بیش از اندازه در فیسبوک وقت میگذرانند و از محبوبیت در دنیای خارج ناامید شده اند. این رفتار در باره سایر شبکه های اجتماعی نیز راستگو است.
2. سوال سؤال کردن بدون صحبت کردن در مورد خودتان
جنبه دیگر از خود افشایی آن است که اگر شما در مقابل صداقت فرد مقابل حرفی از خودتان نزنید، ذهنیت منفی برای او برپایی میکنید. اگرچه که ممکن است افراد خجالتی یا مضطرب برای پرت کردن توجه از خود، از سایرین سوال بپرسند، اما تحقیقات پرتو داده این استراتژی احسان برای آغاز رابطه نیست. روابط بیچارگی به تعامل و تقرب متقابل دارد.
3. ارسال عکس پروفایل از نمای بسیار تقریبا
اگر عکس پروفایل شما در شبکه های اجتماعی به این صورت است، عاقلانه است که آن را تغییر دهید. تحقیقات پرتو میدهد که عکس هایی از صورت فقط از فاصله 45 سانتیمتری در مقایسه با عکس از فاصله 135 سانتیمتری، کمتر قابل اعتماد، جذاب و باره پسند است.
4. مخفی کردن احساسات
نحقیقات اثر میدهد که اثر دادن احساسات راستین یک راهبرد خوب برای دریافت نظر مثبت مردم است. سرکوب کردن احساسات و نشانه دادن های بی علاقگی در چیزهای عاطفی مایه می شود که ملت کمتر از شما خوششان بیاید.
5. تظاهر از گونه فروتنانه
رفتاری که برای تحت تأثیر قرار دادن رفقا و اطرافیان خویش به چهره غیر مستقیم در باره خویش و موفقیت هایتان لاف میزنید. این رفتار زیاد مورد انتقاد مردم است. در مطالعه زمانی که از افراد خواسته شد در باره بزرگترین نقطه ضعف خویش در پیشه گفتگو کنند، بیش از سه چهارم کسان زیاد کمالگرا و سخت کوش خود را نشان دادند. اما زمانیکه وعده استخدام به افراد راستگو دیتا شد، نتایج به شیوه باورنکردنی اخ داشتنی تر شد.
6. عصبی بودن بیش از مرز
هرگز فرمان ندهید که سایرین عرق شما را ببینند و یا بوی آن را حس کنند. تحقیقات در سال 2013 نشان دیتا است که رویت عرق و یا حس کردن بوی آن به چهره ناخودآگاه داوری مردم از شما را تحت تأثیر پیمان میدهد. ملت با رویت استرس بیش از اندازه عصبی می شوند و کوشش میکنند که از این طور افراد اجتناب کنند.
7. تبسم نزدن
زمانیکه شما وارد اجتماعی می شوید و افراد جدیدی را ملاقات میکنید، مشکل است که تمام مدت تبسم بزنید. ولی کوشش خودتان را بکنید. تحقیقات در دانشگاه استنفورد نشانه دیتا است که کسان در تعامل با شخاصی که در آواتار آنها تبسم ابهت هستی دارد، رفتار بهتری دارند. وانگهی مطالعه دیگری تغییر ناپذیر کرده است که زمانی که شما در نخستین ملاقات، لبخند میزنید، آن کسان شما را بعدها به یاد خواهند آورد.
8. رفتار کردن همانند شخصی که سایرین را دوست ندارد
زمانیکه ما از مردم انتظار داریم که مرا قبول کنند، نسبت به آنها گرم تر رفتار میکنیم و در واقع شانس اینکه ما را برادر داشته باشند بیشتر می شود. فلذا زمانیکه مطمئن نیستید دیگران در باره شما چه احساسی دارند، طوری رفتار کنید که نشان دهد رابطه را دوست دارید، آنها نیز احتمالا این رفتار را به شما برمیگردانند. بر عکس این رفتار، اگر شما پرماسیدن خویش را در ملاقات نشانه ندهید، طرف روبرو هم همین رفتار را خواهد داشت.
9. داشتن نامدار با تلفظ دشوار
این منصفانه نیست، صحیح، اما از نظر علمی اثبات شده است. تحقیقاتی در دانشگاههای ملبورن، لوون و نیویورک نشانه داده است که مردم با نام خانوادگی پیچیده بصورت منفی قضاوت می شوند. حتی در انتخابات نیز زمانی که افراد نام خانوادگی ساده تری داشته باشند، شانس فتح آنها اغلب است.
10. نام بردن از کسان مشهور
نام بردن از کسان به منظور تحت تأثیر قراردادن سایرین می تواند وسوسه انگیز باشد. اما می تواند نتیجه عکس داشته باشد. بر اساس مطالعه در دانشگاه زوریخ مشخص شده است که کسانی که اسم افراد سرشناس را در مکالمات خود به پیشه میبرند کمتر برادر داشتنی و مورد قبولند.
رفتارهای یک خویش شیفته
خودشیفتهها دربایستن شدیدی به تحسن و تائید دارند. چرا که دودلی میکنند شخصیتی گزیده تر و منحصر به فرد هستند و آنها گمان میکنند که بر دیگران ارجحیت دارند و با استعدادتر هستند و دستاوردهای اکثریت دارند.
آنها آسیب پذیری خود را نمایان نمیکنند چرا که از بیان سستی خود هراس دارند و نگران موقعیت خود هستند.
آنها هرگر کوشش نمیکنند دریافتن بیچارگی به سایرین را اثر بدهند. چرا که همواره میخواهند در مرکزتوجه سایرین باشند.
آنها میتوانند آزارگر باشند چرا که آنها میدانند چگونه با تحت کارایی پیمان دادن دیگران آنها را تحت مهار خود در بیاورند.
خودشیفتگی میتواند نتیجه یک کودکی ناسالم باشد و یا ناشی از زخمهای گذشته است. آنها همواره در جستجوی تائید سایرین هستند زیرا در ماضی نتوانستهاند ارزش و جایگاه مناسبی پیدا کنند.
اشتباه در تربیت مثلا فقدان توجه کافی والدین به کودک یا توان طلبی والدین و محدودیتها فراوان را از عوامل زمینهساز خودشیفتگی میدانند.
هم والدینی که ارزش و جایگاه کافی به کودک نمیدهند و هم والدینی که بیش از اندازه کودک را باره تحسین و توجه قرار میدهند خودشیفتگی را در روند رشد کودک فراهم میکنند.
چگونگی دانستن و اندیشه کسان خودشیفته با بقیه زیاد متفاوت است
خودشیفتهها پروا کمی به احساسات و نیازهای دیگران دارند. آنها اصلا اعتقادی ندارند که دچار مشکلی هستند و باید چیزی را تغییر بدهند. آنها به راستی با چیزی که هستند و احساسی که دارند خوشحالند و نیازی برای اصلاح در خویش پرماسیدن نمیکنند.
البته خودشیفتهها فرق خوب و بد را میفهمند چرا که آنها معنای علت و معلول را فهم میکنند با این حال آنها راههای فرار بسیاری برای خود فراهم میکنند و به این ترتیب آنها هرگز متوجه دردسری که میتوانند برپایی کنند نمیشوند. خودشیفتهها به شکل کاملا متفاوتی اندیشه میکنند. آنها هر چیزی را از موقعیتهای متفاوت مشاهده میکنند با این حال آنها فاقد همدلی هستند و از بیان احساسات نسبت به دیگران عاجزند.
راهی برای ساحل آمدن
آدمها شخصیتهای متفاوتی درند. همه مثل شما اندیشه نمیکنند و عملکردهای متفاوتی دارند.
به جای تلاش برای تغییر این بخش از کسان سعی کنید این تفاوتها را بپذیرید و توازن برپایی کنید. اگر به راستی میخواهید بستگی بهتری با دیگران داشته باشید سعی نکنید آنها را همانند خویش کنید.
بنابراین به جای سعی برای تغییر خودشیفتهها یاد بگیرید بر نیازهای خود تمرکز کنید.
این مساله را بپذیرید که خودشیفتهها دربرابر تغییر زیاد اصرار میکنند. این به نفع شماست که به جای آنکه بخواهید آنها شبیه شما شوند همان طور که هستند پذیرایشان باشید.
واقعیت این است که تنها چیزی که شما بر آن کنترل و تمرکز دارید دیدگاه و اعمال خودتان است. آنچه خودشیفتهها سپریدن میدهند ناشی از دانستن عدم امنیت است. آنها کاملا از داخل پرماسیدن آسیب پذیری میکنند و بیچارگی زیادی به تائید و توجه دارند. اگر این مساله را بفهمید هرگز آنها را در مساوی خود نمیبینید و یا احساس نمیکنید که هدفشان آفت زدن به شما یا تسلط است.
این مساله به گزیده تر اگر با چنین فردی زندگی میکنید یا با او همکار هستید بسیار کمک کننده است. شما کسی هستید که میتوانید به چنین فردی اطمینان و خودباوری بدهید بدون اینکه نگران باشید او متعلق به علیه شما استفاده خواهد کرد.
اگرچه آنها به احساسات سایرین بیتوجه هستند ولی آنها عمیقا نگران احساس و اندیشه سایرین نسبت به خودهستند. اگر با یک خودشیفته همکار هستید بر ایدهها و حقایق تکیه کنید نه به احساسات و عواطف.
بدون شک شما آن کسی که یک خودشیفته توصیف میکند نیستید بنابراین چندان نگران بازگویی دیدگاه او راجع به خودتان نباشید و با آنها بحث نکنید یا سعی نکنید آنها را وارد میدان جنگ کنید. اصلا مساله این نیست که یک خودشیفته بر حق است یا نه. آنچه او بر آن اصرار میکند فقط برای دانستن مثبت در داخل خویش است نه چیزی بیشتر.
شاید بهتر باشد از یک خودشیفته بعید بمانید به اخص اگر این برایتان دشوار است. یک رابطه سالم دو جنبه دارد. رابطه بر مبنای بزرگداشت و بده و بستان است. این مساله در رابطه یا یک خودشیفته هرگز برآورده نمیشود چرا که او همواره نیاز به توجه یک طرفه دارد. او میخواهد که سایرین مایه نشاط او باشند و از او پشتیبانی کنند.